- ارسالیها
- 3,536
- پسندها
- 7,166
- امتیازها
- 35,773
- مدالها
- 16
کرده ام هم راز خود مهتاب راتو بیست شمع خواهی افروخت تابناک
امشب هزار دختر همسال تو ولی
خوابیده اند گرسنه و لخت روی خاک!
گویم امشب
بینم ان گل را بخواب
من مگر در خواب بینم خواب را
کرده ام هم راز خود مهتاب راتو بیست شمع خواهی افروخت تابناک
امشب هزار دختر همسال تو ولی
خوابیده اند گرسنه و لخت روی خاک!
آسمان جایی استکرده ام هم راز خود مهتاب را
گویم امشب
بینم ان گل را بخواب
من مگر در خواب بینم خواب را
یک قصه نیستآسمان جایی است
که تو مرا به پرواز درمیآوری
و عشق آنجاست
که زمان را ثابت نگاه داشتهای!!
یاد رنگینی در خاطر منیک قصه نیست
غم عشق و هر کسی
زین قصه میکند
به زبانی روایتی
ور خواهی از روایت من با خبر شوی
برق ستاره و شب بی نهایتی
منزوی
در لحظه ای از عمرم متوقف شدمیاد رنگینی در خاطر من
گریه میانگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد میگرید!
یخ زدهدر لحظه ای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابر من بگذری
زیبا پیر شده اراسته به نوری
که تاریکی من دریغ کرده ای
شمس لنگرودی
اگر زندگانی برای باور کردنیخ زده
سکوتی حاکم است
درون حنجره هایی که بید و کپک زده
کوچه ها!
تابیداگر زندگانی برای باور کردن
و دوست داشتن است
من مدتها باور کرده ام دوست داشته ام
مدتها راست گفته ام
و دروغ شنیده ام
حال دیگر بس است
نیما یوشیج
تو را به ترانه ها بخشیدمتابید
ماه خیره در سکوت شب
سر خمیده گوشه ایوان
رقص پنجره را می پایید
ابر در ذکر و تسبیح است:///
دل های ما خاص و دوست داشتنی هستندتو را به ترانه ها بخشیدم
به صدای موسیقی
به سکوت شکوفه ها که به میوه بدل میشوند
و از دستم میچینند
ترا به ترانه ها بخشیدم
با من نمان
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدائی از زندگی عادت کرد