متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌‌‌ی بغض تنهایی|مریم یونسی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
می‌خواهم اعترافی کوچک کنم!
هر روز که نگاهم در نگاهت قفل می‌شود؛
پشت چشمانم حلقه‌ای از اشک باعث می‌شود،

نتوانم جزء سلامی کوتاه که جوابی از طرفت ندارد، چیز دیگری بگویم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
آدم حسودی نیستم!
اما، هم اکنون به آنا* که خواهرش را بعد از چندسال دوری دیده، حسودی می‌کنم!
حسودی می‌کنم چون...

فراق او از عشق شور خواهرانه‌اش تمام شد و به وصال رسید.

*آنا در انیمیشن فروزن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
غرور کمش خوب است!
اما وقتی زیاد شود،
به آدمی تبدیل خواهی شد که هیچ‌کس را نمی‌بیند!
فقط خودت را می‌بینی... .

بقیه به چشمت می‌آیند، اما نادیده می‌گیری... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
چرا؟
چراهای زیادی در مغزم هجوم آورده‌اند!
واقعاً چرا؟
آخرش هم نفهمیدم!
اشتباه از من بود؟
چون فهمیدی دل باخته‌ام مرا رها کردی؟!
زمانی‌که به یک کوه نیاز داشتم نبودی!
الان دیگر نیازی ندارم، چرا که خودم یاد گرفتم؛
به تنهایی بغضم را خفه کنم؛
امّا می‌خواهم کوهت بمانم،

کوهت بودم و می‌خواهم بمانم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
مادرت می‌گوید افسردگی داری!
پوزخندی می‌زنم و سرم را زیر می‌اندازم،
شاید هم من مقصر باشم.
اما این را خوب می‌دانم که افسرده نبودی و نیستی،
این تلقین خودت هست!

تلقینی که آدم شادابی را می‌تواند به یک افسرده‌ی تام تبدیل کند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
نمی‌دانی من از تنهایی غذا خوردن متنفرم؟
نمی‌دانی از نادیده گرفته شدن بدم می‌آید؟
نمی‌دانی از فراموش شدن می‌ترسم؟
نمی‌دانی از سین کردن بدون جواب بی‌زارم؟
اگر الآن پیش خودت می‌گویی که همه‌ی این‌ها را می‌دانی، باید بگویم که
موفق شدی!

چون همه‌ی این‌ها را بعد از به جا گذاشتن بغض تنهایی توسط خودت،
به دست آوردم... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
می‌دانم خودت نیستی!
می‌دانم این توئی که دوساله ‌است و من هنوز نمی‌شناسمش، خودت نیستی!
تو همانی هستی که شب تا صبح با او بیدار می‌ماندم و یک ریز با هم حرف می‌زدیم... .
می‌خندیدیم... .
فیلم بازی می‌کردیم... .

و همه حسرت رابطه‌ی ما را می‌خوردند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
این چند وقت، لحظاتم با دیگران این گونه می‌گذرد... .
می‌پرسند:
- «از اون چه خبر؟»
می‌گویم:
- «امیدوارم، چرا که همیشه نیمه‌ی پر لیوان را می‌بینم.»
می‌گویند:
- «دیگر بر نمی‌گردد!»
می‌گویم:
- «شماها نمی‌‌دانید!»
می‌گویند:
- «از کجا آنقدر مطمئنی؟»
می‌گویم:

- «عاشق نیستی!»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
فقط به آغوشت نیاز دارم!
اما مطمئن نیستم که پر نشده باشد!
راستش را بگو... .

آغوشت پر از خالی است؟ یا خالی از پر؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dark Angel

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
817
پسندها
15,506
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
سن
22
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
می‌دانم که نوشته‌هایم را می‌خوانی!
پس بخوان و از عشقی که در دلم، بی‌ثمر کاشتی لذت ببر... .
می‌دانم تقصیر خودت نیست و مجبور به انتخاب شدی!
مجبور به انتخاب شدن سخت است.
کشیده‌ام که می‌گویم... !
اما در این‌جا هم، با هم در تضاد بودیم!
هنگامی‌که بحث، بحث انتخاب بود؛
من تو را انتخاب کردم،

اما تو مرا رها کردی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا