- تاریخ ثبتنام
- 21/8/19
- ارسالیها
- 1,849
- پسندها
- 75,272
- امتیازها
- 64,873
- مدالها
- 28
- سن
- 22
- نویسنده موضوع
- #1
داستان ترسناک/ پرستار بچه
دختری جوان بود که به شغل نیاز داشت ، توانست در یک خانه بزرگ و دور و قدیمی ، به عنوان پرستار بچه کار پیدا کند. پدر و مادر بچه ها آن شب برای دیدن فیلمی به بیرون رفتند و بچه ها را به پرستار خود سپردند.
پرستار وقتی دیروقت شد بچه ها را به رختخواب برد و خواباند و بعد از آن برای تماشای تلویزیون به طبقه پایین رفت. که ناگهان صدای زنگ تلفن را شنید، وقتی جواب تلفن را داد ، تمام آنچه که شنید نفس نفس زدن سنگین بود و صدای مردی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.