متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار بزرگترین سوتی...

  • نویسنده موضوع *Rozhina*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 1,362
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,021
پسندها
12,350
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
  • #31
امضا : فاطمه شکیبا

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • #32
این سوتیمم خیلی بد بود!
داشتم با دوستام تو خیابون قدم میزدیم، من عقب عقب میرفتم و باهاشون همونجوری حرف میزدم و میخندیدیم، آقا عقب رفتم عقب‌تر هی رفتم عقب دیدم خوردم ب چیزی ی متر پریدم هوا از پشت ب کمر پسره خورده بودم اونم نیشش تا بنا گوشش باز بود. شده بودم عین این رمانای کلیشه‌ای•_-
 
امضا : NEGIN BARZAN~

Selin

رو به پیشرفت
سطح
14
 
ارسالی‌ها
200
پسندها
3,166
امتیازها
16,763
مدال‌ها
18
سن
21
  • #33
هفته قبل تو کلاس انلاین معلم ادبیات ازم سوال پرسید و خواست جمله‌اش رو معنی کنم من و چندتا از دوستام یه گروه داریم که داخلش تقلب میکنیم همون لحظه دوستم ویس فرستاد من فکر کردم جواب سوال بود
من هم سریع اون رو تو گروه ادبیات گفتم تا یک ربع کسی حرف نمی‌زد تهش معلم ازم پرسید که سلین چی نوشتی؟
باورتون میشه نوشته بودم بر نشیمن بوسه بزنید وقتی متوجه شدم دوستم داشت فحش میداد من فکر کردم جواب سواله و بدون توجه نوشتمش آف شدم هنوز که هنوزه موقع کلاس ادبیات آن نمیشمScreenshot_۲۰۲۰-۱۲-۰۷-۲۱-۱۵-۵۵-1.png
این هم شات رفیقم برای اذیت کردنم یعنی خداوند هیچ بشری رو اینطوری مورد لطف قرار نده
S.LOTFI I'm Kurdish ستی رو کن
 
آخرین ویرایش
امضا : Selin

Fatemeh.hoseini

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
213
پسندها
1,989
امتیازها
11,933
مدال‌ها
10
  • #34
رفته بودیم یزد یه خیابون داره به اسم کَسنویه من رو تابلو این کَ رو کُ خوندم بعد خودمم نفهمیدم چی گفتم
من بودم پسرخالم دوتا خواهرم
خواهرم که تو افق با یک لبخند ملیح محو شدن پسر خالمم پشت فرمون داشت جون میداد
 
امضا : Fatemeh.hoseini

Hidden

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
127
پسندها
186
امتیازها
798
مدال‌ها
2
  • #35
با دوستم داشتیم پشت سر یکی از معلما حرف میزدیم یه دفعه برگشتم دیدم معلم پشت سرمونه
من:عه سلام خدافظ
معلم:عزیزم نمرت کم شد نیا اعتراض:/
اون عزیزمش از صدتا فحش بدتر بود
دوستم در نقش تماشاچی بود:/
 
امضا : Hidden

amitis_031

رفیق جدید انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
48
پسندها
542
امتیازها
2,753
مدال‌ها
5
سن
20
  • #36
اینجا نمیشه گفت ولی خیلی بد بود دیگه تا تهش و خودتون برید :82:
 
امضا : amitis_031
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mhi

mhi

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
137
پسندها
3,148
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #37
این خیلی بد بود البته سوتی دوستم بودا
کلاس هفتم بودیم، من و بهترین دوستم هم سرویسی بودیم. بعد ما زودتر از همه میرفتیم سوار میشدیم راننده هم جلوی در مدرسه وایمیستاد تا بقیه بیان. بعد ما رفتیم سوار بشیم، ته کوچه‌ی مدرسه‌ی ما ، مدرسه پسرانه هست. بعد چند تا پسر داشتن از تو کوچه رد میشدن، دوست منم با ناز و ادا شروع کرد راه رفتن. منم سرعتم رو زیاد کردم در ماشین رو باز کردم سوار شم. بعد خواستم به دوستم بگم تو اول بشین که دیدم نیست. چشمتون روز بد نبینه رفتم جلوی ماشین دیدم افتاده تو جوب. پسرا هم بهش می‌خندیدن. اینم نمی‌دونست چطور جمعش کنه. خلاصه بلندش کردم تو ماشین کلی خندیدیم.
 
امضا : mhi

Pedram.BF

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
1,262
امتیازها
7,823
مدال‌ها
7
  • #38
بجای اون ب یکی از رفیقام پی عاشقانه دادم
 
امضا : Pedram.BF

ChakavaK

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
925
پسندها
12,189
امتیازها
35,373
مدال‌ها
19
  • #39

Matt~

کاربر قابل احترام
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,634
پسندها
29,213
امتیازها
64,873
مدال‌ها
35
  • #40
کلمات سانسوری رو جلو مدیر مدرسمون که فامیلمون هم میشه گفتم:/ اصلا آب شدمم
 
امضا : Matt~
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا