متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه •●• یـک جـرعه کتـاب •●•

  • نویسنده موضوع Aryana_gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 282
  • بازدیدها 11,150
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #191
انتظار برای مطلع شدن از این که آن دیگری نیزدوستت می دارد یا نه، شبیه بارداری است . جنینی را به جای بطن در قلبت می پروری و دوستت دارم لحظه تولد است. در تمام آن ایام، عشق درون تو ازخون و جانت تغذیه میکند، برایش آواز می خوانی، اسم میگذاری، رویا می بافی اما ممکن است ناگهان نوزاد مرده بدنیا بیاید و این دوست داشتن به تقدیری نفرینی بدل شود

سمت آبی آتش_ امیرحسین کامیار
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #192
خیلى سخته هنگامى که مردم فقط در صورتى دوست دارند که شخص دیگه اى باشى. میدونى خوشگلی در اصل هیچ ربطى به قیافه نداره، رنگ مو یا سایز یا شکل نیست. همش اینجاست، به نوع راه رفتن و صحبت کردن و راه رفتن آدم بستگى داره. جادو اینه که راست بایستى مستقیم در چشم مردم نگاه کنى، لبخندى کشنده به طرفشون پرت کنى و بگى گورت رو گم کن، من فوق العادم!

کفشهاى آبنباتى_ ژوان هریس
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #193
همه خیال می کنند بعد از بهار خود به خود تابستان است. نمیدانند که تابستان ها فقط به دعای مادر من می آیند. می آیند تا فصول منجمد ما را آب کند. پدرم درس نخوانده ولی حرف هایش معنی دارند. تابستان که می رسد، می خندد و میگوید: زمستان زیر کرسی، تابستان تندرستی. من خودم عاشق تابستان ام، یکی چون بوی پدرم را می دهد

اجازه می‌فرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟_ محمد صالح علا
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #194
با مزه آن که روزی که من عاشق شدم، موبایل اختراع نشده بود. و تنها وسیله ی زلف گره بستن با معشوق، کاغذ بود و من همان شب را بارها پاکنویس کردم. می خواستم برایشان نامه ای بنویسم، مقدور نبود. البته در منزل ما همیشه ی خدا کاغذ بود، قلم هم بود، ولی من خودم از فرط هیجان دست هایم را گم کرده بودم که برای نوشتن غیر از کاغذ و قلم باید دستی هم باشد که بنویسد: بسم الله الرحمن الرحیم، من عاشق شده ام. مرا ببخشید، گستاخی کردم و عاشق شما شده ام. می خواهم به وسیله ی این کاغذ از شما اجازه بگیرم. اجازه می فرمایید من گاهی خواب شما را ببینم؟ ببخشید دست خودم نیست، آن چشم های محترمتان قلب ما را می لرزاند.


اجازه می‌فرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟_ محمد صالح علا
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #195
یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"

قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر". از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند. نوشته بودند که "فقر خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند."

عادت کرده بودند مجیز فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود. فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. نوشته بود "عطر حس های آدم را بیدار می کند که فقر آن ها را خاموش کرده است."



رویای تبت_فریبا وفی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #196
ماشین را نگه داشت و گفت که باید نظرش را در مورد زن ایده آلش بگوید.
گفتم :" بفرما"
گفت :" من از زنی خوشم می آید که موقعیت ها را خوب بفهمد."
گفتم که منظورش را نمی فهمم و دستم را عقب کشیدم.
گفت :" مثلا در آشپزخانه یک کدبانو باشد و در اتاق پذیرایی مثل یک خانم باشد نه یک آشپز. در اتاق مطالعه یک زن متفکر و دانا در اتاق خواب مثل یک.."
حرفش را تند و با تحقیر قطع کردم.
"مثل یک هر.زه."
از حرفم جا نخورد. با خستگی روی فرمان قوز کرد.
" زنی که فکر می کند در اتاق خواب باید دانشمند و فیلسوف باشد احمق است."



رویای تبت_ فریبا وفی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #197
خاله آلما میگه ادما دو دسته اند: آدم هایی که میمونن آدم هایی که میرن. دایی آروین هم میگه ادما دو دسته اند: آدم هایی که به رویاشون خیا.نت میکنن و آدم هایی که دنبال رویاشون میرن. مادرم آی سودا هم میگفت آدما دو دسته اند: آدم هایی که به ماه بالای سرشون خیره شدن و ادم هایی که به ماه توی آب.

ماه در آب_ محمد یعقوبی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #198
دلم می‌خواهد بخوابم. دلم می‌خواهد دیگر به هیچ‌چیز فکر نکنم. خسته‌ام. چه‌طوری بگویم؟ پیرم. موشی دارد گوشه‌ی تشک را می‌جود. این حوالی یک گربه بود. صدایش را می‌شنیدم. از وقتی سرد شده پیدایش نیست. فردا می‌روم بیرون و چندتا تله می‌خرم. گربه‌ی همسایه را هم خبر می‌کنم. به‌قول آقای حیدری «هر دردی چاره داره. صبر می‌خواد و استقامت. بالاخره فتح با ماست.»

خواب زمستانی_ گلی ترقی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #199
به درختان بی بر کسی آزار نمی رساند. تنها به درختانی سنگ می زنند که پیشانی شان به میوه های زرین آراسته است

دو اقلیم_ آندره موروآ
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #200
هرگز؛ هیچ دو انسانی با روحیات و علاقه مندی های مطلقا مشترک، یافت نشده است پس اگر در یک رابطه ی دو نفره، هیچ مشکل و برخوردی به وجود نیاید، به این معنی ست که یکی از این دو نفر تمام حرف های دلش را نمی زند...

دیر یا زود_ آلبا دسس پدس
 
امضا : Aryana_gh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا