متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه •●• یـک جـرعه کتـاب •●•

  • نویسنده موضوع Aryana_gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 282
  • بازدیدها 11,155
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #81
آنچه که زندگی بوده است از دست داده‌ام ،گذاشتم و خواستم از دستم برود و بعد از آنکه من رفتم ،به دَرک ،می‌خواهد کسی کاغذپاره‌های مرا بخواند ،می‌خواهد هفتاد سال سیاه هم نخواند ،من فقط برای این احتیاج به نوشتن که عجالتا برایم ضروری شده است می‌نویسم

بوف کور_صادق هدایت
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #82
آنچه که زندگی بوده است از دست داده‌ام ،گذاشتم و خواستم از دستم برود و بعد از آنکه من رفتم ،به دَرک ،می‌خواهد کسی کاغذپاره‌های مرا بخواند ،می‌خواهد هفتاد سال سیاه هم نخواند ،من فقط برای این احتیاج به نوشتن که عجالتا برایم ضروری شده است می‌نویسم

بوف کور_صادق هدایت

(من چقدر ازین تکست بزارم آخه : )
برین بخونینش : ))
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #83
تجملات هیچ‌وقت جاذبه‌ای برایم نداشته
من چیزهای ساده را دوست دارم:
کتاب‌ها را، تنهایی را،
یا بودن با کسی که مرا را بفهمد.


ربکا_دافنه دو موریه
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #84
می دانی، این بدترین چیزی است که زمانی که پیر می شوی اتفاق می افتد ... مسئله فقط این نیست که بدنت سر ِ ناسازگاری برمی دارد، نه. این افسوس ها هستند. این که چطور تمام پشیمانی هایت بر می گردند و شکارت می کنند، عذابت می دهند. روز و شب... همیشه. زمانی می رسد که دیگر نمی دانی برای خلاص شدن از شر آن ها باید چشمهایت را باز کنی یا ببندی


باهم بودن همه چیز است_آنا گاوالدا
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #85
حیف! فقط یک بار بود. فکر میکنی اگر عین همان روز، توی همان برف بیاییم اینجا، برویم زیر همان کاج ها، باز پارک همان می شود که آن روز بود؟ نه. فقط یک بار آن طور می شد. چیزهای قشنگ این جوری هستند. برعکس چیزهای
بدبخت کننده ...!


ویران می آیی_حسین سناپور
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #86
هیچ وقت نمی توانی چیزی را که قرار است از دست بدهی، نگه داری... فهمیدی ؟!
تو فقط قادر هستی چیزی را که داری، قبل از آن که از دستت برود، عاشقانه دوست داشته باشی!


به خاطر وین دیکسی_کیت کاملو
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #87
بشر موجودی منطقی نیست، موجودی است منطق تراش. به هر کار دست زد و به هر چه عادت کرد، سعی میکند برای آن دلیلی بتراشد و عذر و بهانه ای بیاورد... وقتی حرف می زنیم، بیشتر میخواهیم خودمان را قانع کنیم تا دیگران را، کسی که قانع شده باشد، کسی که به اندیشه های خود ایمان داشته باشد، اصلا حرف نمی زند...

یادداشت های شهر شلوغ_فریدون تنکابنی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #88
زن که باشی، احساساتت که فوران کند
می روی سراغ ظرف ها، قابلمه ها را می سابی، موهایت را سشوار می کشی، ماتیک پر رنگی به لب هایت می مالی و در نهایت ناخن هایت را مانیکور می کنی و می روی دو خط شعر از کتابی می خوانی.
و نمی دانی احساسات که فوران کند، باید از یک جایی هم سر ریز شود دیگر


من از چهل سالگی می ترسم_شیما سبحانی
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #89
تمام این سایت های دوست یابی احمقانه؟ تمام این هایی که تنهایی تان را میان دو عکس تبلیغاتی برای تان پر می کنند، تمام این "دوستت دارم"، کلیک راست، تمام شبکه های دوست های خیالی، اجتماعات تحت نظارت، معاشرت، این ها چی هستند؟

و این اضطراب، این احساس کمبود دایمی، این زندانی که این جاست، این تلفنی که همیشه مزاحم تان است، صفحاتی که همیشه باید قفل شان را باز کنید. زندگی که برای دوباره بازی کردن می خرید.

این آسیب؟ این چفت و بست ها، این قفل هایی که در جیب تان است؟ این روشی که دارید، همه تان، همیشه، هر لحظه چک کردن این که کسی برای تان کلمه ای نفرستاده، یک پیغام، یک نشانه، تماس، خبر، تبلیغات، … هر چیز مزخرفی.

تمام این دام ها، تمام این حواس پرتی ها، تمام این چیزهایی که در مترو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Aryana_gh

Aryana_gh

کاربر انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
301
پسندها
1,973
امتیازها
12,063
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #90
عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن، عاشق بودن بدهد؟ گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست. پیدا نیست و حس می شود. می شوراند. منقلب می کند. به ر.قص و شلنگ اندازی وامی دارد. می گریاند. می چزاند. می کوباند و می دواند. دیوانه به صحرا!
گاه آدم، خود آدم عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی. عشق،گاهی همان یاد کمرنگ سلوچ است.


جای خالی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Aryana_gh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا