گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان ققنوس نامیرا (جلد اول) | فائزه میردادیان کاربر انجمن یک رمان

[AMARGURA]

سلام به خواننده های عزیزم
خب من کنجکاوم بدونم پایان رمانم از دید خواننده ها چطوره!
خب بگید ببینم
Lina
Ghazal Naroee
Merry
PARA.G_M
Afsaneh.Norouzy
مهدیه احمدی
mahshid0
Hande
بگید بهم که کلی کنجکاوم:)​

Arezoo.Tavakoli
س.سرحدی
​

 

[merry]

به نظرم کالن یا لو می‌میرن. نمیدونم چرا این حسو دارم
من عاشق پایان تلخم

 

[AMARGURA]

به نظرم کالن یا لو می‌میرن. نمیدونم چرا این حسو دارم
من عاشق پایان تلخم

ممنون از اینکه همراهمی❤

 

[Afsaneh.Norouzy]

پایانشو نمیدونم
ولی رمانت خیلی خوبه

 

[AMARGURA]

پایانشو نمیدونم
ولی رمانت خیلی خوبه

وووش فدای جذابیتت
نظر لطفته خوشگلم
خیلی عزیزی

 

[MAHSHID SHAKIBAEI]

سلام به خواننده های عزیزم
خب من کنجکاوم بدونم پایان رمانم از دید خواننده ها چطوره!
خب بگید ببینم
Lina
Ghazal Naroee
Merry
PARA.G_M
Afsaneh.Norouzy
مهدیه احمدی
mahshid0
Hande
بگید بهم که کلی کنجکاوم:)​

خیلی معرکه مینویسی عالیه آفرین عزیزم

 

[mel mel]

سلام به خواننده های عزیزم
خب من کنجکاوم بدونم پایان رمانم از دید خواننده ها چطوره!
خب بگید ببینم
Lina
Ghazal Naroee
Merry
PARA.G_M
Afsaneh.Norouzy
مهدیه احمدی
mahshid0
Hande
بگید بهم که کلی کنجکاوم:)​

والا چ بگم
اووم اونطوری ک از حرفای تو مشخص بوود یا لو میمیره یا کالن:( اما مطمئنم بچشون ادامه راهشونه
خلاصه اینکه کارت حرف نداره

 

[AMARGURA]

والا چ بگم
اووم اونطوری ک از حرفای تو مشخص بوود یا لو میمیره یا کالن:( اما مطمئنم بچشون ادامه راهشونه
خلاصه اینکه کارت حرف نداره

سها ببینتت می‌کشتت
*چه *که
نظر لطفته
❤

 

[mel mel]

یه نظر کلی از اول رمان تا این جا. احساساتمو بیان کردم:]

زندگی دخترکی که به واسطه‌ی سرنوشت به بازی گرفته شده، وقتی پدرش رفت و خاطراتش زنده و اما با خاک همراه نشد، همون موقع ماجرای سختی‌های لو شروع شد:)
فقط کسایی میتونن احساس لو رو اون لحظه که پدرش رو از دست داد درک کنن که پدرشون کنارشون نیست، حتی با اینکه پدر واقعیش نبود اما حق پدری رو داشت. وقتی پدرت بره یعنی سپر زندگیت رفته
لو داستان ما میره پیش آدمک هایی که مرده ان اما میتونن حرف بزنن، یا حرکت کنن! بین اون همه ادمک دل میبنده به فرشته‌ی نجاتش، تنها کسی که مطمئنه رهاش نمیکنه اما ازش می‌گیرنش، چه دردناک! زندگی لو تباه شد، اصلا مگه زندگی هم داشت؟ زندگیش به دست آدمک‌های اون سرزمین به بازی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Death Stalker]

سلوم خسته نباشید
عرضم به حضور شما تقریبا نصف رمان رو خوندم و با خودم گفتم که بهتره که نظرم رو بگم .
اول از همه جملات ادبی توی تک‌تک پارت‌هاتون دیده میشن که به نظرم خیلی خوبه و احساسات رو خوب منتقل می‌کنند. اما توی صحنه‌های اکشن و یه خرده هیجانی اینجوری نوشتن زیاد به کار نمیاد. خواننده بیشتر می‌خواد بفهمه در اون لحظه چه اتفاقی می افته تا این که بفهمه لوسیفر یا کالن چه احساسی داره.
دوم به نظر بهتره که توصیفات مکان بیشتر بشه بهتره. مثلا اونجایی که لو داره سمت معدن، جنگل رو بهتر میشه توصیف یا خود معدن رو.

سوم اینکه من خودم برای نوشتن رمان ترجیح میدم روی شخصیت‌های هر کس به اندازه‌‌ای کار بشه که وقتی اون شخصیت از داستان حذف میشه (همون مردن خودمون) دل خواننده براش تنگ بشه و یه جورایی تحت تاثیر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.