شاعرغیرپارسی اشعار مرام المصری

  • نویسنده موضوع سَنا
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 656
  • کاربران تگ شده هیچ

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
گنجشکی
در دستانم می‌میرد
دیگر نرم نیست و گرم.
نه فکری در سرش هست
نه رویایی در دلش
می‌میرد
چون روز بدون عشق...
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
آن‌جا که اسب‌ها نمی‌توانند بتازند
آن‌جا که شکافی نیست
تا اجازه‌ی عبور به پرتو نوری بدهد
آن‌جا که علف‌ها نمی‌رویند
من دست‌به‌دامان کلمات می‌شوم.
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مانند دانه‌های نمک
درخشیدند
سپس آب شدند.
این‌گونه ناپدید شدند
مردانی که عاشق من نبودند.
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
گاه‌گاهی، مرد
پنجره‌ها را باز می‌کند
و می‌بندد.
سایه‌اش پشت پرده‌ها فاش می‌کند
رفتن و امدنش را
نزدیک و دور شدنش را.
او رادیو را روشن می‌کند
تا خلوتش را با موسیقی پر کند
تا همسایگان را فریب دهد که همه چیز خوب است.
ما عادت داشتیم او را ببینیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
مرد چیز بیشتری از این نمی‌خواست:
یک خانه
فرزندان
و همسری که دوستش داشته باشد.
ولی یک روز از خواب بیدار شد
و پی برد روحش پیر شده است
زن چیز بیشتری از این نمی‌خواست:
یک خانه، فرزندان
و شوهری که دوستش داشته باشد.
یک روز بیدار شد
[BGCOLOR=rgb(247...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
برای جیره‌‌ی روزانه‌ام
به من عشق بده
و قلب غمگینم را سنگین نکن
حتی با ذره‌ای کوچک
لمسم کن
و گل سرخ را از من دریغ مدار
بر خطاهای من چشم ببند
و رسولانت را بفرست

پیش از آن که پا به جهان من بگذاری ...
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
بگذار کمی
جاده های پوشیده از درخت را رویا کنم
و دشت های پهناور را

سوار بر اسل وحشی ام!
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
در می‌زنند
کیست؟
گرد و خاک تنهایی ام را جارو می‌زنم زیر فرش
لبخندی بر صورتم می‌گذارم
و در را باز می‌کنم.
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
چه مدت ترک شده بودی
که این چنین وحشت‌زده‌ای...
چه مدت رنج‌ کشیده‌ای
تا چنین بی‌رحم شوی...
و چند بار میان این و آن
من را مبهوت کرده‌ای
آه ای عشق...
 
امضا : سَنا

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
می‌میرد مار
وقتی درد من را
به نیشی بچشد!
 
امضا : سَنا

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
7
بازدیدها
203
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
136
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
166
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
140
پاسخ‌ها
6
بازدیدها
216

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا