نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
طنز خ مثل خنده O_o
- نویسنده موضوع NABZ
- تاریخ شروع
- پاسخها 1,528
- بازدیدها 25,659
-
- برچسبها
- #جوک #خنده طنز
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 1,126
- پسندها
- 13,198
- امتیازها
- 33,323
- مدال‌ها
- 15
- نویسنده موضوع
- #998
امروز سوار یه تاکسی شدم ، چند متر جلوتر یه خانمی کنار خیابون ایستاده بود ، راننده تاکسی بوق زد و خانم رو سوار کرد ، چند ثانیه گذشت و راننده گفت : چقد رنگ رژلبتون قشنگه ! خانم مسافر گفت: ممنون ،راننده گفت: لباتون رو برجسته کرده...
خانم مسافر سایه بون جلوی صندلی رو باز کرد و لباشو رو به آینه غنچه کرد و پرسید واقعا؟!؟
راننده خنده ی ریزی کرد و با دست راستش دست چپ خانوم رو گرفت و گفت با لاکتون هم که سِت کردین ، واقعا با سلیقه اید ،
خانم مسافر : واااای ممنونم چه دقتی ، معلومه که آدم خوش ذوقی هستین!
موقع پیاده شدنم راننده تاکسی کارتشو داد به خانوم و گفت هروقت جایی خواستید برید به من زنگ بزنید
خانوم هم کارتو گرفت و یه چشمک ریزی هم بهش زد و رفت....
اینو تعریف نکردم که بخوام بگم خانم مشکل اخلاقی...
خانم مسافر سایه بون جلوی صندلی رو باز کرد و لباشو رو به آینه غنچه کرد و پرسید واقعا؟!؟
راننده خنده ی ریزی کرد و با دست راستش دست چپ خانوم رو گرفت و گفت با لاکتون هم که سِت کردین ، واقعا با سلیقه اید ،
خانم مسافر : واااای ممنونم چه دقتی ، معلومه که آدم خوش ذوقی هستین!
موقع پیاده شدنم راننده تاکسی کارتشو داد به خانوم و گفت هروقت جایی خواستید برید به من زنگ بزنید
خانوم هم کارتو گرفت و یه چشمک ریزی هم بهش زد و رفت....
اینو تعریف نکردم که بخوام بگم خانم مشکل اخلاقی...
امضا : NABZ
- وضعیت
