نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

طنز خ مثل خنده‌ O_o

کیفیت جوک ها چطوره

  • عالی

  • خوب

  • بد

  • نظری ندارم


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #971
به خانمم گفتم:با این لباس سفید چقدر شبیه فرشته شدی☺️

گفت: فرشته کیه؟
بیشورِ زشت، میدونستم زیر سرت بلند شده ...


الان یک هفته است دارم التماس میکنم برگرده میگه نه ، برو با همون فرشته جونت زندگی کن
 
امضا : NABZ

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #972
مرد متاهلی به سالن بدنسازی رفت و گفت ؛

کجاست آن دستگاهی که بدنم را قشنگ میکند و زنم را وادار میکند که برایم بمیرد!!!
مربی او را به خارج از سالن برد و دستگاه خودپرداز بانک را نشان داد و گفت؛



فقط همین یه دستگاه است که همسرت تو را دوست خواهد داشت و بقیه دستگاهها همه شایعه است!!
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #973
استادمون اومد ‏گفت از حادثه ای لبریزم، من پر از فریادم، در درونم غوغاست

‏گفتم این حال تو را میفهمم، دستشویی آنجاست!


نمیدونم چرا انداختم بیرون
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #974
ديروز ديدم يه پسر بچه قدش به زنگ ايفون نميرسه هي داره خودشو ميکشونه بالا،
منم مثل يه رابين هود رفتم،گفتم:
ميخواي برات زنگ بزنم؟!

اونم سرشو تکون داد و گفت اوهوم…..
منم براي اينکه سريعتر در رو براش باز کنن دو سه بار زنگ زدم ،
بعدش با لبخند بهش گفتم: خوب ديگه چيکار کنم برات کوچولو ؟؟

گفت هيچي ديگه فرار کن تا صاحبخونه نيومده…!!
تو از اون ور برو من از اين ور...!!!
بچه نيستن بخدا گرازن…
با اين هيکلم يه ربع مثله اسب يورتمه ميرفتم.
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #975
یبارم پلیس راه نگهمون داشت ماموره گفت به علت مصرف مشروبات الکلی ماشین باید بره پارکینگ
گفتم جناب ما ورزشکاریم خدایی
گفت اخه داری رقص گردن میری
گفتم ورزش میکنم
گفت همزمان داری بشکنم میزنی
گفتم ورزشه خب
گفت با اینا کنار میام مشکل من دوستته که از گردن من آویزون شده و شاباش میخواد..
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #976
امروز با مخابرات تماس گرفتم،
پرسیدم:
چرا سرعت اینترنت پایینه و هی قطع میشه؟

گفت: اگه ما قطع نکنیم شما کی میری حموم؟
کی خانوادتو می بینی؟
کی به کار و زندگیت میرسی؟
کی میری دستشویی؟

کاملا قانع شدم...

من همینجا از مسئولین نهایت قدردانی رو دارم که اینقدر به فکرمونن
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #977
دیشب پلیس جلوی ماشینمو گرفت
به پلیس خیلی جدی گفتم:
میدونی من کیم؟
گفت: کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا نمی دونی؟
رنگش زرد شد؛ گفت: نه،کی هستی مگه؟




گفتم:
من یه پرندم، آرزو دارم، تو یارم باشی…!
جریمم نکرد!
اشک تو چشاش جمع شد،‌فقط‌ گفت‌ قرصاتو‌ سروقت‌ بخور
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #978
آرزو میکنم پول تو کیفتون مثل ابروهاتون و سیبیلاتون باشه


تا بر میدارید فرداش در اومده باشه


خداییش آرزوي قشنگی کردما,
آمینو بلند بگو
 
امضا : NABZ

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #979
یه بارم بچگیام سر ظهر شلوغ نکردم رفتم آروم تو بغل مامانم دراز کشیدم با تعجب نگام کرد دست کشید توی موهام گفت چه دختر خوبی شدی


فقط حیف که خندیدم مامانم دید نیم کیلو قند توی دهنمه

دیگه بقیشو یادم نمیاد همه جا تاریک شد
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NABZ

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,126
پسندها
13,198
امتیازها
33,323
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #980
.
خانومی تعریف میکرد:
من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛
از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.
لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد.
در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم:
ولم کن...
بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛
سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛
من خیلی از دستت ناراحتم..
نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم ولم کن...
وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!
خدا هیچکسو اینجوری ضایع نکنه!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 
امضا : NABZ
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا