طنز خ مثل خنده‌ O_o

[D.S.R]

امروز یه دختره رو دیدم پاچه هاشو تا کرده بود ، ابروهاش هم برداشته بود فقط یکم عجیب بود برام که چرا ته ریش داشت

 

[D.S.R]

برای عروسی داداشم رفتیم تالار بگیریم، یارو گفت رقاص و دلقک هم داریم میخوایید؟
مامانم یه نگاه به من کرد گفت نه اینها رو خودمون هم داریم

 

[D.S.R]

الان زنتون از دست گرما ناله میکنه
ولی اگه دو ملیون بهش بدید که بره خرید
نه تنها هوا خوبه بلکه آفتاب ویتامین D داره و برای بدنش لازمه

 

[D.S.R]

‏چطوری پولدار همیشه یه ظرف میوه رو میزشونه?
من بابام شب یک جعبه پرتغال میگرفت
تا صبح که همشو خورده بودیم هیچ مامانم از پوستشون سه شیشه مربا هم درست کرده بود.

 

[D.S.R]

‏تنه زدن و جمع کردن جزوه برای مخ زنی توسط من به جز سه چهار تا مورد شکستگی دست و پای دخترای دانشگاه هیچی برام نداشت
تا اینکه رئیس دانشگاه خودش شخصاً بهم گفت داداش اگه راه داره تو راه پله تست نکن بیچارمون کردی

 

[D.S.R]

بچگیا یکی از تفریحاتمون این بود از بچه های همسن فامیل و آشنا می پرسیدیم درستون کجاست..


بعد اگه یه درسو جلو بودیم کلی فخر می فروختیم

 

[D.S.R]

اگه خانمتون موقع گوش دادن به حرفای شما هر دو ابروشو بالا ببره هنوز نفهمیده چه غلطی کردین اگه یکی رو بالا ببره فهمیده، دیگه ادامه ندین..

 

[D.S.R]

این عمر گرانمایه عجب می‌گذرد
شوال و محرم و رجب می‌گذرد

شوال و محرم و صفر خیلی زود
اما رمضان! وجب وجب می‌گذرد

مثل اینکه حکیم خیام روزه گرفته اعصابش خورده

 

[D.S.R]

فاصله گذاری تو‌ ایران، این جوریه که رو صندلی های فرودگاه یکی در میون برچسب زدن برای نشستن، بعد تو اتوبوسی که مسافرها رو می بره پای هواپیما ۶۰ نفر رو با هم سوار می کنن.

 

[D.S.R]

یه دورانی تفریحم این بود هر موقع امتحان داشتیم از بغل دستیم میخواستم ماشین حسابشو بهم قرض بده که طرف استرس برش داره که کدوم سوال ماشین حساب میخواد
فقط سری اخر که برای امتحان دین و زندگی درخواست کردم یارو تشنج کرد دیگه گذاشتم کنار