طنز خ مثل خنده‌ O_o

[NABZ]

پسری که فرق پلوپز و آرامپز و زودپز و ماهیتابه رو بدونه زن‌ زندگیه.





باید به همشون بگه قابلمه

 

[NABZ]

یه فلافلی سر کوچمون بود ، میدونست من صبح ها بدون صبحانه از خونه میرم بیرون، همیشه برام چنتا بسته نون باگت تو مشمع کنار مغازه اش میذاشت.

منم برمیداشتم میخوردم



نمیدونم چرا ورشکست شد

 

[NABZ]

وقتی کتابو باز میکنم و و میخوام درس بخونم یه ندایی از کتاب میرسه، که میگه:


سرتو بزار رو برگه‌هام، خوابت بگیره
بزار تا آروم دل بی تابت بگیره

 

[NABZ]

ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺮﻭﺳﯽ
ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ، ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ، ﺩﻝ ﻣﯿﺒﺮﯼ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺮﻗﺼﯽ!






ﻣﻨﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺭﺍﺱ ﻣﯿﮕﻪ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺭﻗﺼﯿﺪﻡ

 

[NABZ]

‏تو بازار ماهی فروشا
خواستم بگم خیلی متخصصم جلو فامیل
ماهی داشت بال بال میزد
گفتم ببخشید آقا ماهیاتون تازه است


یارو گفت نه داداش اینا ۷ ساله مردن الان انیشتین و از نزدیک دیدن زنده شدن


این جزو بدترین شکست هام بووود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[NABZ]

میترسم بمیرم و آخرش نفهمم





این پتو تشک هایی که مامانم چند ساله تو کمد گذاشته و نمیذاره کسی بهشون دست بزنه


قراره کی استفاده بشه

 

[NABZ]

ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺭﺍﺟﺒﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ نظر ﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺩﻭﻧﺲ…







ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻗﺒﻠﻨﺎ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﻢ ﯾﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﯼ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺑﻮد



ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺍﻟﺒﺘﻪ

 

[NABZ]

مامان بزرگم وسط نماز هی میگفت الله اکبر الله اکبر. نمازش که تموم شد گفت: نمی فهمی میگم برو آبلیمو بزن به غذا؟






من

نماز

غذا

شعله پخش کن زیر قابلمه

آبلیمو

 

[NABZ]

‏عروسی که دعوت میشدیم از 3روز قبل شام و ناهار تعطیل بود،







عروسی دخترداییم گفتند عروسیش هتله بابام یک هفته تعطیل غذا اعلام کرد، داداشمو با سُرُم بردیم

 

[NABZ]

یه بارم اومدم یه حرف انگیزشی به دوستم که مریض شده بود بزنم رفتم عیادتش بهش گفتم نگران نباش سکه دو رو داره یا به این زندگی خفت بار ادامه میدی و یا این زندگی خفت بار تموم میشه و راحت میشی


باباش با کپسول اکسیژن دنبالم کرد‍