عاشقانه‌ها عاشقانه‌های زینب ایلخانی

  • نویسنده موضوع R.FANAYI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 314
  • کاربران تگ شده هیچ

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
"به نام خدا"

در این تاپیک نوشته‌های خانم زینب ایلخانی قرار داده می‌شود.
تاپیک اختصاصی‌ست.
[ کپی با نام نویسنده ]

 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
این خاصیت عشق است
با همه‌یِ حسادتت می‌توانی ببخشی
راحت فراموش کنی
زمانی که معشوقت از ته دل قهقه می‌زند
و با چشم‌هایش فریاد می‌زند عاشق است...

"زینب ایلخانی"
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مه است این دل اشار می‌کرد که نه اندازه تو این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است؟ گفت این غیر فرشته است و بشر هیچ مگو

"زینب ایلخانی"
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
"چه قدر پریشان است" زنی که هر روز تمام
حجم موهایش را پشت سرش جمع می‌کند
و دیگر حتّی اجازه نمی‌دهد
باد هم این موها را نوازش کند
چه قدر پریشان است!
چه قدر... .

"زینب ایلخانی"
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
- جان شیرینم... !؟
صدایت می‌زنم
جانی بگو
با همان جان گفتنت
جانم به لب می‌آوری... .

"زینب ایلخانی"
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
شب را نوشیده‌ام و بر این شاخه‌هاى‌ش سته می‌گریم.
مرا تنها گذار
اى چشم تبدار سرگردان!
مرا با رنج بودن تنها گذار.
مگذار خواب ِ وجودم را پر پر کنم.
مگذار از بالد تاریک تنهایی سر بردارم
و به دامن بی‌تار و پود رویاها بیاویزم.
سپیدى‌هاى فریب روى ستون‌هاى بی‌سایه رجز می‌خوانند.
طلسم‌ش سته خوابم را بنگر
بیهوده به زنجیر مروارید چشم آویخته.
او را بگو: تپد جهنمی م**س.ت!
او را بگو :نسیم سیاه چشمانت را نوشیده‌ام.
نوشیده‌ام که پیوسته بی‌آرامم
جهنم سرگردان!
مرا تنها گذار.

"زینب ایلخانی"
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
می‌دانی من فقط این روزها به این امید دارم که، زندگی پس از مرگ واقعیت داشته باشد
واقعیت داشته باشد
و من فقط یک‌بار، یک‌بار دیگر بتوانم دستت را بگیرم
پریشانی موهایت را تماشا کنم
و هزار بار دوست داشتن تو را فریاد بزنم... .
و شاید تا آخر دنیا، کسی هرگز وسعت حسرتِ زخم دوست داشتن نگفتن را، این چنین چون من احساس نکند... .
لعنت به دوستت دارم‌هایی که نگفتم...
نگفتم و هرچه سقوط بود تاوان همین نگفتن‌ها و نشنیدن‌ها شد... .
همین دوست دارم‌هایِ زنده به گور شده، تبر شدند...
تبر شدند برایِ ساقط کردن دست‌هایی که بهم گره خورده بودند و سقوط دست‌هایِ ما شروع ماجرا بود... .

"زینب ایلخانی"
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/6/19
ارسالی‌ها
1,902
پسندها
32,484
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
آخرین قطره اشک روى لبم جا مانده است، کامم شور میشود مثل دریا و
من نمی‌دانم این دریاى بیچاره نگران کیست که این‌قدر در دلش همیشه شور افتاده است؟!

"زینب ایلخانی"

 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا