تا درو وا كردم قبل از اينكه حرف بزنم پريد تو خونه
يه كيسه كود گاوى خالى کرد رو فرشامون، بعد برگشت گفت اگه من قادر به جمع کردن و تميز كردن همه ي اينا تو 3دقيقه با اين جاروبرقي قدرتمند نباشم حاضرم همه ي اينا رو بخورم.
بچه که بودیم ظرف ها اسباب بازی رو می بردیم تو کوچه بازی می کردیم .از هر انگشتمون هنر می بارید
الان تو خونه بازی می کنیم ولی غذامون شور میشه این دوست نداره اون بیشتر می خواد اون یکی یه چیز دیگه هوس کرده
اومدم رفتم مغازه یک بار دیدم پولم وسط راه انگار پاره شده یک بار هم مغازه دار معلوم نبود چی می گفت می خندید یکی هم یه جوری نگاهت می کنه که دستگاه اسکن نمی کنه فکرشو بکن چادر پوشیدی و این طوره هیچی دیگه نرفتم مغازه دیگه خدا همشون رو شفا بده