کاش برای ازدواج هم مثل انتخابات عمل میشد. چندتا نامزد توسط مامانم تأیید صلاحیت میشدن. میآمدن دونه دونه از هنرهای خود و برنامههاشون برام توضیح میدادند، بعدش منم از سر فرصت با بصیرت و آگاهی همسرمو انتخاب میکردم.
مهمتر این که: هر چهار سال یکبار هم فرصت داشتم یه حماسه دیگری بیافرینم!