خشن شدی شدیدمن یاسمین رو می‌کشمممممم
ام... سلام! یادم رفت
ولی خداییش خیلی رو مخه! توی همین چند پارتی که توش نقش داشت ازش متنفر شدم! افسانه جون آخر سر بزن این یاسمین رو بکش و دلم رو خنک کن
Afsaneh.Norouzy
[/HASH]
وای سارا...سلام
افسانه باد گفتمانت خوابید، هیچ‌کسی این طرف‌ها نمیاد!
من اومدم یه‌چیزی بگم بقیه تحریک بشن این‌جا رو خالی نذارند.
میگم ها، سامی چه ربطی به اسرا داره؟
چی کار کرد؟
دست از پا خطا کرد؟
غلط کرد!
بی‌خود کرد!
ببین چه شعر قافیه‌داری سرودم! جایزه‌م هم اینه که زودتر بگی سامی چی کار کرد؟
خودت که چک نمی‌کنی، من باید تگت کنم!
#من_پارت_می‌خوام
پ.ن: طفلی هشتگم، خیلی‌وقته ترور هشتگی نکردمت!
به این چیزها فکر کنی فکرت واقعی میشه.وای سارا آره امروز داشتم فکر میکردم من این همه پارت می ذارم بچه ها هیچ ری اکشنی نشون ندادن
امروز رو به خودم استراحت دادم
سامی پسر خوبیههههه
من شخصیتشو دوست دارم
و این که ایشالا کم کم متوجه میشی سامی چه دردشه :)
نمیدونم قراره چقد بمونید تمو خماریبه این چیزها فکر کنی فکرت واقعی میشه.
واه! به خودت استراحت دادی، چرا به اسرا و سر به مهر استراحت دادی؟
منم دوستش دارم
این ایشالله که تو گفتی، یعنی حالاحالاها باید بمونم توی خماری!
سلام آوای عزیزمسلام افسانه جان
من همین جوری دیروز اتفاقی اومدم انجمن به رمانم سر بزنم
گفتم چند تا پارت بخونم از رمانت
چند تا پارت شد ۲۹ صفحه
تا حاله یه رمان پشت هم نخونده بودم
همیشه دو تا پارت دو پارت پیش میرم
ولی بسی جذاب بود و کشش فوق العاده بالا
شخصیت پردازی از تمام بخش های رمان جذاب تر بود به نظرم
تمام شخصیت ها با ادم ارتباط برقرار می‌کردن
موفق باشی
