برشی از رمان ^برشی از زیباترین‌های رمان شما^

  • نویسنده موضوع GHAZAL NAROUEI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 26,810
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MAEIN

مدیر بازنشسته‌ نقد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
2,407
پسندها
5,654
امتیازها
28,973
مدال‌ها
16
سن
23
سطح
14
 
  • مدیرکل
  • #31
1000018546.jpg

وقتی ملودی وارد پایتخت شد، حضور و فضای خدایان چهارگانه کاملاً او را مبهوت کرد. در اتاقی با سقف بلند که از شیشه‌های رنگارنگ تشکیل شده بود، نور خورشید به طرز زیبایی بر روی سنگ‌های مرمرین می‌تابید. نشاطیستا با چهره‌ای آرام و موهایی که همچون اشعه‌های خورشید می‌درخشید، در مرکز ایستاده بود. در سمت راستش تکنولوژیستا با لباسی مدرن و جذاب، انگشتانش با خطوط نورانی می‌درخشید. در سمت دیگر، پوچی با نگاهی تُهی اما خیره‌کننده ایستاده بود؛ تنها صدای قدم‌های ملودی بود که در سکوت سنگین سالن طنین می‌انداخت. فانتزیستا، کوچک‌ترین و معصوم‌ترین آن‌ها، بی‌صدا لبخند می‌زد، اما چشمانش به‌وضوح داستان‌های زیادی را روایت می‌کرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] GHOGHA
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا