- ارسالیها
- 3,048
- پسندها
- 55,511
- امتیازها
- 69,173
- مدالها
- 41
- نویسنده موضوع
- #11

- میدونی الان دارم به چی فکر میکنم؟!
- به چی؟!
- الان توی این لحظه برام مهم نیست که شاهکار مامانم روی صورتم یادگاری مونده، مهم نیست که از این به بعد باید با هربار خلوت مامان و بابام پشتم بلرزه که مبادا این قضیه به گوش حاج مصطفی برسه! حتی دیگه مهم نیست که بعد از این چی پیش میاد! من الان توی این لحظه دلم یه دوش آب سرد توی اوج تابستون رو میخواد! دلم میخواد عید باشه و من مثل هر سال، کل سیزده روز رو توی خونهی بیبی سر کنم و دور باشم از این طایفه! دلم میخواد توی چلهی زمستون، برم زیر لحاف اناریِ بیبی و مرواریدهای سفید رنگش رو از جا بکنم! کاش هنوزم بچه بودیم و تنها دغدغهمون سبز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.