- تاریخ ثبت‌نام
- 28/5/20
- ارسالی‌ها
- 1,578
- پسندها
- 10,934
- امتیازها
- 31,873
- مدال‌ها
- 21
سطح
20
سلام فاطمه‌ی عزیزم. خسته نباشی برای نوشتن این رمان قشنگ و هيجاني. خیلی از خوندنش لذت بردم. حالا، بریم سراغ نظر من... 
اول از ارکان توصیفات شروع میکنم که میدونی چقدر توی رمان و داستان مهم هستند. رکن توصیف مکان، خیلی خوب برقرار بود. از اون مغازه شیرینی‌فروشی گرفته، تا خونه چارلز! همگی به خوبی و دقت توصیف شده بود و باریک‌الله!
رکن بعدی، حالات هستش! اون عرق‌هایی که از فرط هیجان در کف دست چالز ایجاد می‌شد یکی از حالات به خوبی توصیف شده توی رمانت بود که خیلی خوب با شخصیتت اُخت گرفته بود. یعنی هر جای هیجان‌انگیز رمان، این نوع حالت توصیف می‌شد. کندن پوست لب! حالت جالبی بود که توی رفتار‌های...
اول از ارکان توصیفات شروع میکنم که میدونی چقدر توی رمان و داستان مهم هستند. رکن توصیف مکان، خیلی خوب برقرار بود. از اون مغازه شیرینی‌فروشی گرفته، تا خونه چارلز! همگی به خوبی و دقت توصیف شده بود و باریک‌الله!
رکن بعدی، حالات هستش! اون عرق‌هایی که از فرط هیجان در کف دست چالز ایجاد می‌شد یکی از حالات به خوبی توصیف شده توی رمانت بود که خیلی خوب با شخصیتت اُخت گرفته بود. یعنی هر جای هیجان‌انگیز رمان، این نوع حالت توصیف می‌شد. کندن پوست لب! حالت جالبی بود که توی رفتار‌های...
بله درسته چارلز حساسه و باید رو این حس بیشتر کار باشه ولی بعدش باز یکی دیگه رو ناکار کرد. میخواستم بعد که رسیدن خونه ژاکلین، تو فصل بعدی راجع به احساساتش به این اتفاقات بیشتر بنویسم چون الان درگیر یه سری اتفاقاته و احساس میکنم توصیف خیلی زیاد و برگشتن و هی یاداوری کردن مرگ اون قاتل خسته کننده میشه.
