آخرین ویرایش
نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
دنباله دار تکراری ترین‌های رمان ها
- نویسنده موضوع Arefeh.h
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 45
- بازدیدها 1,949
- کاربران تگ شده هیچ
- ارسالی‌ها
- 2,026
- پسندها
- 104,763
- امتیازها
- 64,873
- مدال‌ها
- 36
دقیقا
اصلا اینقد سرشون جوش خوردم
دختره ۱۲ ساله میشینه رمان میخونه
بعد میشینه همون و مینویسه با یکم تغییر در نام رمان
ای کاش ی کتاب چاپ میشد ک چطور خز ننویسیم
- ارسالی‌ها
- 1
- پسندها
- 38
- امتیازها
- 33
❌میخوام رمانی بنویسم که اولش دختره با زنگ دوستش و فحش دادن به دختره از خواب بلند نشه
❌دختره اره جلو آیینه شروع کنه به توصیف خودش و بعد آخرش بگه کلا چهره معمولی دارم ولی چشماااام(غیر یک رمان که اونم آخرش شد پری قصه البته بع لطف عمل جراحی این حرفا ... همه ماشالله با قیافشون چشم در میارن و همه هم شیفتشون میشن ولی اینا که پا نمیدن)
❌دختره یه اکیپ دوست داشته باشه که خودش سر دسته اکیپ باشع(دختر تنهام هست!!)
❌رمانی که اینطوری نباشه که سه تا دختر با سه تا پسر آشنا ی
بشن که همه میرن...
- ارسالی‌ها
- 1,375
- پسندها
- 6,277
- امتیازها
- 24,673
- مدال‌ها
- 14
- ارسالی‌ها
- 909
- پسندها
- 24,517
- امتیازها
- 40,273
- مدال‌ها
- 34
کلا این قضیه حد وسط نداره!
یا سیاهِ سیاهِ یا سفیدِ سفید
یا سیاهِ سیاهِ یا سفیدِ سفید
امضا : YEKTA ONSORI
- ارسالی‌ها
- 286
- پسندها
- 6,046
- امتیازها
- 21,133
- مدال‌ها
- 12
هم.. پسره از قبل خ**یا*نت کردن یه دختر رو به چشم دیده و قول میده که ازدواج نکنه ولی اخر با کسی که خوشش نمیاد و متنفره، ازدواج میکنه :/
امضا : Narges Movahedi
- ارسالی‌ها
- 909
- پسندها
- 24,517
- امتیازها
- 40,273
- مدال‌ها
- 34
پسره اومده انتقام بگیره بعد عاشق دختر اون خانواده میشه
حالا ما بودیم طرف به خاک سیاه می‌نشوندتمون://
حالا ما بودیم طرف به خاک سیاه می‌نشوندتمون://
امضا : YEKTA ONSORI
- ارسالی‌ها
- 156
- پسندها
- 1,422
- امتیازها
- 9,763
- مدال‌ها
- 9
صدای آلارم گوشی درمیاد...بَع بع...دوست نفهمشون این آلارمو گذاشته(چجوری دوستاتون به گوشی‌هاتون دسترسی کامل دارن) بلند میشه فحش میده مادره با ملاقه میاد تو بلند شو مگه تو کلاس نداری؟
بلند میشه میره صورتش میشوره تو اینه نگاهی به قیافه اش میکنه(تا قبل از این نگاه قیافه‌اش نمیکرده انگار) اوومم یه چشای سبز خاکستری که تو افتاب رنگشون آبی میشه یه لب قلوه ای دماغ کوچولو موهای بلند تا نوک پا...بعد میاد بیرون دو ساعاتم مانتو شلوار و جورابشو وصف میکنه بعد از پله های خونه دوبلکسشون میره پایین چند دقیقه مکالمه لوسش با داداش لوس‌ترش رو میخونیم...بعد میره سوار جنسیس پورشه اش میشه(من تلفظشونم بلد نیستم) میره سمت دانشگاه(اینایی هم که با اتوبوس و مترو میرن فامیلای من هستن) تو دانشگاه میره تو پارکینگ اساتید...
بلند میشه میره صورتش میشوره تو اینه نگاهی به قیافه اش میکنه(تا قبل از این نگاه قیافه‌اش نمیکرده انگار) اوومم یه چشای سبز خاکستری که تو افتاب رنگشون آبی میشه یه لب قلوه ای دماغ کوچولو موهای بلند تا نوک پا...بعد میاد بیرون دو ساعاتم مانتو شلوار و جورابشو وصف میکنه بعد از پله های خونه دوبلکسشون میره پایین چند دقیقه مکالمه لوسش با داداش لوس‌ترش رو میخونیم...بعد میره سوار جنسیس پورشه اش میشه(من تلفظشونم بلد نیستم) میره سمت دانشگاه(اینایی هم که با اتوبوس و مترو میرن فامیلای من هستن) تو دانشگاه میره تو پارکینگ اساتید...
امضا : طاهره خالدی
- ارسالی‌ها
- 10,048
- پسندها
- 23,227
- امتیازها
- 78,373
- مدال‌ها
- 55
همه پولاشون از تیر برق بالا میره:/
همه یا با آلارم بیدار میشن یا ساعت(اونم زنگای ناجور):/
دختره جلو آیینه که میره میبینه یه جنگلی داخل ایینه هست:/
دست و صورتشو که شست اومد بیرون میاد آرایش کنه که شروع میکنه به توصیف صورتش:/
با انرژی توپ میرن پایین صبحانه بخورن همیشه خدام مامان و باباشون سره میزن:/
با ماشین خودشون میرن دانشگاه(باباشون برای تولد 18سالگی شون خریده):/
پشت چراغ قرمزم همش جلو هستن و یه ماشین دختر/پسر کنار ماشینشونه و اینام از لج اینا با سرعت میرن :/
و.................
همه یا با آلارم بیدار میشن یا ساعت(اونم زنگای ناجور):/
دختره جلو آیینه که میره میبینه یه جنگلی داخل ایینه هست:/
دست و صورتشو که شست اومد بیرون میاد آرایش کنه که شروع میکنه به توصیف صورتش:/
با انرژی توپ میرن پایین صبحانه بخورن همیشه خدام مامان و باباشون سره میزن:/
با ماشین خودشون میرن دانشگاه(باباشون برای تولد 18سالگی شون خریده):/
پشت چراغ قرمزم همش جلو هستن و یه ماشین دختر/پسر کنار ماشینشونه و اینام از لج اینا با سرعت میرن :/
و.................
آخرین ویرایش
امضا : Roshanak_QW
- ارسالی‌ها
- 110
- پسندها
- 1,140
- امتیازها
- 6,403
- مدال‌ها
- 7
وای دَدَم، دیدین تو رمانا وقتی دختر نقش اصلی یکهویی به پسر نقش اصلی برخورد میکنه برای اولین بار اینطوریه:
سرم تو گوشیم بود که زارت خوردم به یه چیز سفت، عصبی سرم رو بالا اوردم، اوه مای ننم خلقت خدارو یه پسر خوش تیپ خوش هیکل اصلا اوووف://// خلاصه پسره با عصبانیت گفت مگه کوری؟؟؟؟( به مولا من میخورم به یکی انقدر معزرت خواهی می‌کنم طرف به سس خورن بی‌افته:|)
اینم هس راسی:
با دیدن ماشینش کرک و پرم ریخت یه پورش خفن داشت ( اینجا رمان خودمم دارم مسخره می‌کنم خاک برسرم کنن کلا دارم انتهاری...
دیدین تو رمانا وقتی دختر نقش اصلی یکهویی به پسر نقش اصلی برخورد میکنه برای اولین بار اینطوریه:سرم تو گوشیم بود که زارت خوردم به یه چیز سفت، عصبی سرم رو بالا اوردم، اوه مای ننم خلقت خدارو یه پسر خوش تیپ خوش هیکل اصلا اوووف://// خلاصه پسره با عصبانیت گفت مگه کوری؟؟؟؟( به مولا من میخورم به یکی انقدر معزرت خواهی می‌کنم طرف به سس خورن بی‌افته:|)
اینم هس راسی:
با دیدن ماشینش کرک و پرم ریخت یه پورش خفن داشت ( اینجا رمان خودمم دارم مسخره می‌کنم خاک برسرم کنن کلا دارم انتهاری...
امضا : sama-m-o-l
موضوعات مشابه
