دنباله دار تکراری ترین‌های رمان ها

[Ailar_D]

پسره یه پا دیوید بکهامه. پاچه میگیره کلا، کل دخترام عاشقشن
از دختر داستانم که نگم دیگه. شیطون، موهاش تا رو کمرشه، لوس باباییشه
همیشه هم اول از هم متنفرن بعد میشن کبوتر عاشق!
لوکیشن فقط تهران، دیگه شهر دیگه ای نداریم!
رمانای فانتزی هم فقط باید با خواب برن یه دنیای دیگه. عمق فاجعه اینجاست که همشونم ملکه میشن، همه هم منتظر ظهور اینا بودن:/

 

[XAysanX]

دختره سرش پایینه وحواسش به جلوش نیست که یهو به چیزی میخوره که با خودش
فکر می کنه که یه تیر چراغ برقه و نویسنده
یه متن طولانی می نویسه که دختره داره با
خودش فکر می کنه که شهرداری چرا این
تیر چراغ برقو وسط خیابون گذاشته واز ای
جور چیزا بعد که می بینه یه پسره جذاب و
خوش هیکلیه و دوباره یه متن طولانی
واسه توصیف پسره و جالبه که تو این مدت
طولانی پسره حرفی نزده و درست وقتی که
دختره افکارش تموم شد تازه پسره یه چیزی
میگه

و یه مطلب جالبه دیگه اینه که تو بعضی از
رمانا شخصیتای اصلی با نویسنده رمان
کل کل و حرف می‌زنند

واقعا این چه جورشه

 

[کاظمی]

همیشه پسر مغرور و بد داستان باید به یه دختر از قضا قشنگ و خشن بر بخوره و کلی کل کل کنن و بحث ته داستان هردو میشن با تمام اختلافا لیلی و مجنون.
بیشتر اوقات هر دو پسر و دختر دانشجو و هردو خفن اکیپشون پسر داستان همیشه جلتلمن و هر اتفاقی که برای شخصیت دختر داستان میفته پسر هست نجاتش میده.
تو داستان اگه بدبخترینم باشی تهش به پسر پولدار جلتلمن بر می خوری
پدر و مادر دختره یا پسره همیشه یا خدا مردن یا کلن از اون پولدار های فیس و افاده که با بچه هاشون خوب نیستن
دختر داستان مدام با خودش درگیره،با وجدان سر و کار داره.
حتما دختر داستان باید موقع خواب با موهای آمازونی و صورت و چشم های پف کرده بیداره بشه و موقع رفتن به حال و آشپزخونه از مارپیچ پله ها سربخوره و هیچیشم نشه

 

[☆BARUN☆]

دختره شیطون و مغرور
پسره هم سردو مغرور:/
پسره ی بار شکست عشقی خورده برا همی کلا با دخترا نمیسازع و از اون به بعد اخلاقش عوض شده وگرنه قبلش ی ادم مهربونو خوش خنده ساده بوده:/
دختره یا بخاطر طلب یا بخاطر کینه خانوادگی یا بخاطر اینکه از شر خانوادش نجات پیدا کنه زن پسره میشه
استاد مغرور و اخمو دانشجوی شیطون بلا ک از دیوار راست بالا میره
دختره با وضع مالی متوسط یا فقیر
پسرای داستان اکثرشون وضع مالی توپ توپ ک تانک هم نمیتونه تکون بده

 

[Lu^na☆]

رسما این اکیپ های دختر پسری رو انگار خدا مثل گله گوسفند تقسیم بندی کرده! اومده سه تا پسر از دماغ کرگدن افتاده ی خرپول جذاب غیرتی گذاشته این ور خط سه تا دختر دلربای شیطون حاضر جواب هم اون ور خط! همه هم حتماااا باید عاشق هم بشن! تازه... یه ایرانه یه تهران بقیه شهرها کشکه.
اگرم این دختر خانم فقط یک خاطرخواه داشته باشه آسمون به زمین میاد.

 

[Farnaz.zar]

رمانای ارباب و خان‌زاده که دختره خدمتکاره و آخرش میشه خانوم خونه!
رمانای استاد دانشجویی که آخرش استاد جذاب و بداخلاق که همه دخترا هم براش می‌میرن عاشق دختره شیطون قصه میشه و حتما باید سر کلاس یکی به دختره مزه بپرونه و استاده هم غیرتی شه تا همه بفهمن اینا نامزد کردن!
رمانای پلیسی که دو تا پلیس مذکر و مونث که دختره با ۲۰ سال سن به درجه‌ی سرهنگی رسیده(!) باهم میرن ماموریت و سایه همو با تیر میزنن ولی آخرش عاشق میشن و بایددد تو عملیات آخر یکیشون تیر بخوره!
رمانای جنایی که رئیس یه باند خلافکار سرد و خشک باید عاشق دختره معصوم و پاک بشه که از خلافکار ها هم متنفره! بعد دشمنای پسره میان عشقشو گروگان میگیرن
رمانای طنز که پره از کل‌کل و حاضر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Zeinabrostami]

اصلا من مردم چرا همه‌ی پسرا شرکت دارن، وضعشون توپه، قبلانم شکست عشقی خوردن
چرا همه شخصیتا چشم رنگین؟ پس این همه چشم قهوه‌ای کجان
تو بعضی رمانا انگار اصلاً به جز خودش و دوستاش دیگه دختر خوب وجود نداره همه چیزن و عفریته!

 

[bahareh.s]

همه کلفت میخوان:)
خانم ما کلفت میخوایم، دوستم، خودم، خواهرم، برادرم...

اصلا برید مجموعه کزت را بندازید دیگه یه دفعه ای:|

 

[کاظمی]

 

[AINAZ.R]

بیاید بگید به نظرتون تکراری و کلیشه ای ترین نکات توی رمان ها چیاست. این میتونه به نویسنده ها هم کمک کنه که از این تکراری ها استفاده نکنن.

تنفر دختر پسر اول رمان و عشق ته رمان