«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

شاعر‌پارسی اشعار شهریار

  • نویسنده موضوع SAmirA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 149
  • بازدیدها 4,655
  • کاربران تگ شده هیچ

FarshadR

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
  • #81
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چه ها می بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه ی مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه توهم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که تو ام آینه ی بخت غبار آگینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه کن و دل شکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

کی بر این کلبه ی طوفان زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام آور فروردینی

شهریارا اگر آیین محبت باشد
چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی

شهریار
 

FarshadR

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
  • #82
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده

سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت
سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده

ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر
برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده

به اشک شوق رساندم ترا به این قد و اکنون
به دیگران رسدت میوه ای نهال رسیده

ز ماه شرح ملال تو پرسم ای مه بی مهر
شبی که ماه نماید ملول و رنگ پریده

بهار من تو هم از بلبلی حکایت من پرس
که از خزان گلشن خارها به دیده خلیده

به گردباد هم از من گرفته آتش شوقی
که خاک غم به سر افشان به کوه و دشت دویده

هوای پیرهن چاک آن پری است که ما را
کشد به حلقه دیوانگان جامه دریده

فلک به موی سپید و تن تکیده مرا خواست
که دوک و پنبه برازد به زال پشت خمیده

خبر ز داغ دل شهریار می شوی اما
در آن زمان که ز خاکش هزار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

FarshadR

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
  • #83
امشب از دولت می دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم

ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

تیر از غمزه ساقی سپر از جام ش*ر..اب
با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم

غم به روئین تنی جام می انداخت سپر
غم مگو عربده با رستم زالی کردیم

باری از تلخی ایام به شور و مستی
شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم

روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم

بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
یاد پروانه زرین پر و بالی کردیم

مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح
سینه آئینه خورشید جمالی کردیم

عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی
غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم

شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

FarshadR

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
  • #84
چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم

خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر
من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم

فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری را
زحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردم

فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم

صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم

ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم

تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم

حراج عشق وتاراج جوانی وحشت پیری
در این هنگامه من کاری که کردم یاد او کردم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

FarshadR

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
  • #85
ق*م*ا*ر عاشقان بردی ندارد از نداران پرس
کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

جوانی ها رجزخوانی و پیریها پشیمانی است
شب بدمستی و صبح خمار از میگساران پرس

قراری نیست در دور زمانه بی قراران بین
سر یاری ندارد روزگار از داغ یاران پرس

تو ای چشمان به خوابی سرد و سنگین مبتلا کرده
شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس

تو کز چشم و دل مردم گریزانی چه میدانی
حدیث اشک و آه من برو از باد و باران پرس

عروس بخت یکشب تا سحر با کس نخوابیده
عروسی در جهان افسانه بود از سوگواران پرس

جهان ویران کند گر خود بنای تخت جمشید است
برو تاریخ این دیر کهن از یادگاران پرس

به هر زادن فلک آوازه مرگی دهد با ما
خزان لاله و نسرین هم از باد بهاران پرس

سلامت آنسوی قافست و آزادی در آن وادی
نشان منزل سیمرغ از شاهین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Faranak

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
440
پسندها
3,287
امتیازها
17,773
مدال‌ها
5
  • #86
بهترین اشعار ترکی شهریار با ترجمه فارسی


صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی
گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسی

بیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:
بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسی

سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام
لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسی

سـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ
زنگ شتر چالیر، کئچه رک کـــاروان سسی

سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر
رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسی

جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب
جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسی

سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره
شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسی

آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر
ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Faranak

Faranak

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
440
پسندها
3,287
امتیازها
17,773
مدال‌ها
5
  • #87
اشعار ترکی شهریار با ترجمه - شعر شهریار ترکی




اشعار عاشقانه ترکی شهریار


قطعه شعر زیبایی از استاد شهریار در رثای همسر مرحومه‌اش عزیزه خانم که در سنین جوانی بر اثر سکته قلبی در تهران دار فانی را وداع گفت و در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.


نه ظریف بیر گلیــــــن عزیزه سنی
منه لایق تــــــــاری یــــاراتمیشدی

بیر ظریف روحه بیر ظریف جسمی
ازدواج قدرتیـــــــــله قـــــاتمیشدی

عشقیمین بولبولی سنی دوتموش
هرنه دونیـاده گول وار، آتمیشدی

سانکی دوستاق ایکن من آزاددیم
ائله عشقون منی یاهـــاتمیشدی

سؤیدوگیم سانکی هم نفس اولالی
قفسیمدن منی چیخـــارتمیشدی

جنّت ائتمیــش منیم جهنّمی می
یانماسین یاخماسین آزاتمیشدی

قــــاراگون قارقاسی قونـاندا منیم
آغ گونوم وارســـادا قــاراتمیشدی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Faranak

Faranak

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
440
پسندها
3,287
امتیازها
17,773
مدال‌ها
5
  • #88
شعر حیدر بابا دنیا یالان دنیادی با ترجمه


«حیدر بابایه سلام» در 76 بند و به زبان ترکی آذربایجانی سروده شده است. بهروز ثروتیان آن را به فارسی ترجمه کرده و نام فارسی آن را «سلام بر حیدر بابا» نهاده است. ترجمه‌های دیگری نیز از این شعر در دست است اما این ترجمه شاعرانگی بیشتری دارد. تعدادی از زیباترین بندهای این منظومه را به انتخاب گروه فرهنگ و هنر ستاره بخوانید.

حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا
حیدربابا چو ابر شَخَد، غُرّد آسمان

سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا
سیلابهای تُند و خروشان شود روان

‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا
‫صف بسته دختران به تماشایش آن زمان

سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه
‫بر شوکت و تبار تو بادا سلام من

‫منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه
‫گاهی رَوَد مگر به زبان تو نام من

...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Faranak

Faranak

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
440
پسندها
3,287
امتیازها
17,773
مدال‌ها
5
  • #89
جستجو...
ستاره فرهنگ و هنر شعر و ادب
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۱ کد خبر: ۱۲۶۶۷
گزیده‌ بهترین اشعار شهریار به زبان ترکی
شهریار شاعری است که به فارسی و ترکی شعر سروده و «حیدربابایه سلام» او شاهکار ادبیات ترکی است. گزیده اشعار ترکی شهریار را در ادامه بخوانید.
سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسی‌گوی آذری‌زبان، در سال 1285 هجری شمسی در روستای خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان متولد شد. مهم‌ترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و به بیش از هشتاد زبان زنده دنیا ترجمه شده است. از غزلیات معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟» اشاره کرد. شهریار در 27...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Faranak

Faranak

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
440
پسندها
3,287
امتیازها
17,773
مدال‌ها
5
  • #90
منبع: گروه فرهنگ و هنر ستاره
 
امضا : Faranak

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا