فال شب یلدا

  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

فن فیکشن فن ‌فیکشن دوستان فرشته | FatiShoki کاربر انجمن یک‌رمان

  • نویسنده موضوع _vida_
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 225
  • کاربران تگ شده هیچ

ادامه بدم؟


  • مجموع رای دهندگان
    4
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

_vida_

کاربر انجمن
سطح
15
 
ارسالی‌ها
260
پسندها
8,313
امتیازها
24,013
مدال‌ها
11
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #1
کد فن فیکشن: 17
ناظر: B Tara_Shv

نام فن‌فیکشن: دوستان فرشته
نویسنده: فاطمه شکرانیان کاربر انجمن یک‌رمان
ژانر: #فانتزی ، #عاشقانه
خلاصه:
دو گروه همیشه باهم در جنگ هستن. فرشته‌ها و شیاطین! راف، یه فرشته هست و حالا شونزده سالش شده و آماده هست تا به مدرسه‌ی طلایی که روی زمین هست، بره تا بتونه حلقه‌ش رو نورانی کنه. شاید چیز زیادی از قوانین و حتی ویتو ندونه! باید با شیطان رقیبش بجنگه و امتیاز به دست بیاره. هرکدوم از فرشته‌ها و شیاطین، مسئول یه آدم زمینی هستن. فرشته‌ها باید آدم زمینی‌شون رو به کارهای خوب دعوت کنن و شیاطین باید اونها رو وسوسه کنن. این وسط قوانینی پابرجا هستن که شکستنشون باعث به وجود اومدن...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : _vida_

_vida_

کاربر انجمن
سطح
15
 
ارسالی‌ها
260
پسندها
8,313
امتیازها
24,013
مدال‌ها
11
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #2
درحالی که دوست نداشت از رخت‌خواب گرم و نرمش دل بکنه، دستش رو از زیر پتوی مخملی آبی رنگش در میاره و ساعت دیجیتالی مسخره‌ش رو که صدای زنگ خوردنش گوش هفت آسمون رو هم کر می‌کنه، خاموش می‌کنه. خمیازه‌ای می‌کشه و سعی می‌کنه به حرف‌های کاکس گوش نده. کاکس کفش‌دوزک قرمز رنگ و هوشیارش هست که توی تغییر وضعیت دادن و به آدم زمینی تبدیل شدن و خیلی از چیزهای دیگه بهش کمک می‌کنه. همینطور الان که سعی می‌کنه راف رو بیدار کنه تا دیرش نشه.
راف سرش رو زیر پتو می‌بره و با ناله می‌گه:
ـ هی! کاکس! فقط بذار یکم دیگه بخوابم.
بعد هم بهونه‌ای می‌سازه و می‌گه:
ـ فکر کنم دلم درد می‌کنه.
کاکس سعی می‌کنه پتوی بزرگ رو از روی سرش برداره ولی انگار وزن زیاد اون پتو، با وزن کمش برابری نمی‌کنه پس کنار می‌ره و سعی می‌کنه با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : _vida_
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا