نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دنباله دار ترسناک ترین خوابی که دیدید چی بوده؟

  • نویسنده موضوع like_moon
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 62
  • بازدیدها 1,853
  • کاربران تگ شده هیچ

~ SOUR CANDY ~

رو به پیشرفت
سطح
5
 
ارسالی‌ها
128
پسندها
559
امتیازها
2,863
مدال‌ها
5
  • #51
من یه بار دیدیمشون یه بارصدای پچ پچ ساعت چهار صبح تو خونه میومد درحالی که همه خوابن وسایل خونه غیب میشدن یهو پیدا میشدن درحالی که کلی دنبالشون گشتیم از همه جای خونه هم صدا میومد کلا وضعیت عجیبی بود ولی الان که به این خونه جدید اومدیم اصلا ازین خبرا نیس دیگه!!!
اره اینجور وضعیتارو دیدم خیلی حس بدی میده به آدم
 
امضا : ~ SOUR CANDY ~

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,649
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
  • #52
خوابم پریشون بوده
 
امضا : AINAZ.R

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #53
از دست دادن عزیزانم
 
امضا : m.sina

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • #54
یه جایی بودم که متروکه بود و انگار یکی دنبالم افتاده بود و وقتیم می‌خواستم از شر اونجا خلاص بشم، نمی‌تونستم. انگار بختک به جونم افتاده بود.
یه بار هم واقعا بختک به جونم افتاده بود. میگن به بختک بگی برو، می‌ره، اما اون مگه می‌رفت :/
 
امضا : NEGIN BARZAN~

Fatima_rah85

نو ورود
سطح
20
 
ارسالی‌ها
734
پسندها
8,653
امتیازها
30,873
مدال‌ها
20
  • #55
نمیدونم چرا این خابو دیدم ولی شنا تو استخر خون بود
دقیق نمیدونم چراااااا
 
امضا : Fatima_rah85

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • #56
مرگ عزیزانم خیلی تو خواب برام ترسناک بوده
خواب جن و هم خیلی میبینم و از خواب میپرم
 

♡Rebekah Mikaelson♡

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
1,472
امتیازها
9,913
مدال‌ها
8
  • #57
هی کنار خونه مامان بزرگم بهم تیر میزنن،بیهوش میشم باز ب هوش میام دوباره تیر و ... :uz4i:
 
امضا : ♡Rebekah Mikaelson♡

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,325
پسندها
25,200
امتیازها
83,373
مدال‌ها
54
  • مدیر
  • #58
من خوابام کلا دو حالت دارن یا ترسناکن. یا شیرینن با تعبیر همسان و ترسناک. یعنی مثلا خواب میبینم یکی از اقوام مردم بهم ی چیزی میگه حرفش تو واقعیت عینا همونه اما ترسناک.
اگه بگه فلانی رفت زندان یا قراره بیاد پبشم یا ... واقعا همون میشه.
خدارو شکر در سال شاید یکی دو بار خواب ببینم اونم عین ندای درون وافعیه واقعی میشه.
 
امضا : حصار آبی

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,839
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
  • #59
خواب دیدم دارم توی خیابون قدم می‌زنم و ساعت دقیقاً ۰۳:۰۳ دقیقه بود.
از توی تاریکی یه دختری رو دیدم که فقط یه هودی کلاه‌دارِ سیاه و یه شرتک آبی تنش بود.
توی پیاده‌رو وایساده بود و به روبرو نگاه می‌کرد.
دستاش تو جیبش بود و کلاه هودیشم روی سرش
خیابون فقط با نور کم چراغا روشن بود؛ انگار اصلاً ایران نبود.
همینطوری که داشتم راه می‌رفتم با دیدنش ایستادم.
سرشو برگردوند طرفم و کلاهشو برداشت که دیدم اصلاً سر نداره!
فقط می‌دونم تاجایی که توان داشتم دویدم، همش توهم میزدم که جلومه
اما همه‌جا فقط تاریکی بود... .
و منم از خواب پریدم
 
امضا : BlaCkfloWeR

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #60
جلو چشمم سر یه نفر رو بریدن

+خیلی بد بود تا چندروز نمیتونستم بخوابم
 
امضا : بَهآرنارنج

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا