نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مسابقه مسابقات | حماسه کاتیا

  • نویسنده موضوع پرینز
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 70
  • بازدیدها 4,887
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,103
پسندها
20,950
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
  • #21
دلفی ریدل
هعی اون موقع دیدم که جای لی لی رو عوض کردن و منم از قبل جای خودم و لونا رو عوض کرده بودم و تلمای خرم فکر کرده منم!
چه خلایی هن اینا لونا رو شوهر دادن :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
اروم اومد عقب و دیدم بعله مشالله من چقد خاطرخواه داشتم نیمدونستم بیخیال انا شدم و نقشه ی شومم و عملی کردم:383:
با ورد جدیدم تراداتمپردا، همه جا رو خاموش کردم و صدای زوزه ی گرگا بلند شد:190:
این ورد فراخوان گرگ هاست
اما گرگ های اصیل:458169-5db1ce8519c87750aae1683bfe2ec3b8:
گرگ های اصیل هم، با خفاش ها پیوند زدن و بال های خفاشی دارن با دندوناشون که مثل خوناشاما بود همه چی و میدریدن و اون وسط من بودم که با قهقه‌ی شیطانیم اونجا رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^MiushaW.GM

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,103
پسندها
20,950
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
  • #22
دلفی ریدل
هعی اون موقع دیدم که جای لی لی رو عوض کردن و منم از قبل جای خودم و لونا رو عوض کرده بودم و تلمای خرم فکر کرده منم!
چه خلایی هن اینا لونا رو شوهر دادن :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
اروم اومد عقب و دیدم بعله مشالله من چقد خاطرخواه داشتم نیمدونستم بیخیال انا شدم و نقشه ی شومم و عملی کردم:383:
با ورد جدیدم تراداتمپردا، همه جا رو خاموش کردم و صدای زوزه ی گرگا بلند شد:190:
این ورد فراخوان گرگ هاست
اما گرگ های اصیل:458169-5db1ce8519c87750aae1683bfe2ec3b8:
گرگ های اصیل هم، با خفاش ها پیوند زدن و بال های خفاشی دارن با دندوناشون که مثل خوناشاما بود همه چی و میدریدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^MiushaW.GM

Ms.Azar

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
855
پسندها
4,650
امتیازها
22,873
مدال‌ها
20
  • #23
جاستین

من با دیدن این صحنه ها شروع به گریه کردن
_ بالی این هلنا کجاس ، نگاه کن همه به یار رسیدن ولی من چییییییییییییی؟

بالی اومد بغلم کرد و گفت : نگران نباش جاسوس جونم تو هم به هلما میرسی حالا به جای گریه بیا بریم او جلو
_ واقعا که بالی ، تو ابراز احساسات و دلداری لنگه نداری(نگاه با افسوس)
بالی: اه اه جمع کن بابا ... اصلابه دلداری نیاز نداری 0..... فقط کرم ریزی می خوای بدو که دوای دردتو دارم

بعد منو دنبال خودش به سمت میز دسر ها کشوند. و با برداشتن چند کیک ، با چشم و ابرو نشون داد که منم بردارم. منم که از ایده اش خیلی خوشم اومد هر چی کیک تونستم برداشتم و با هم شروع به پرتاب کیک کردیم

وااااای خیلی حال می داد اول به زوج های عاشق و بعد هم به مدیر و معاون هر چی تونستیم پرتاب کردیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ms.Azar

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,103
پسندها
20,950
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
  • #24
دیدم دیگه دارن زیاد جیغ جیغ میکنن ولی بابام و دیدم که گفت:
- دلفی بهت افتخار میکنم حقا مث خودم فقط بلدی شر درس کنی :hamwheelsmilf:
- میدونم ددی ژون:128:
- حالا این بند و بساط و جمع کن پاشیم بریم:82:
- باش:458161-a8d3a06c34691a30a2bfca12caac7f3e:
بند و بساطی که بار اورده بودم و جمع کردم و همه چی و درست کردم و یه نگاه به همه انداختم
ارایشا ریخته لباسا کثیف شده موها نامرتب مردا رو هم که دیگه نگم ریش دامبلدور و مرلینم که رو هوا بود:414:
- همه داغون:610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a::610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a::610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a::610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a:
صدام و با ورد زیاد کردم و گفتم:
- خواهشا برای من تصمیم نگیرید و من و به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^MiushaW.GM

D.S.R

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
867
پسندها
13,009
امتیازها
34,373
مدال‌ها
16
  • #25
"هرمیون گرنجر"
" پارتنر الکساندر ویلیام"


(s1884).gifدیگه شورشو دراوردن اینا حیوونای وحشی ان یا اورانگوتاااااان؟؟؟
:461:بیشعوراااااا من لباس خریدم کلی که شماها کیکیش کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو این شرایط رفتم پشت الکس و جیغ زدم:
- الللللللللللللللللللللللللللللکس


:408:بدبخت صد متر پرید بالا
:458123-01167683a8748f5d0059c2ed21e26447:: اَاَاَاَاَاَاَاَاَاَاَ هرمیونننننننننننننن!!!!!!!!!!!!!!

- :973: الکس مگه من پارنترت نیستم؟
- :hmmsmiley02: الان تو این شرایط؟ اینجا شده میدون جنگ.
- :610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894: گمشو از زندگیم من عاشقت بودم ولی تو دلت با دیگران بود.

قیافه ی الکس: :blinksmiley:
-:shok: چی میگی هرمیون؟
- :461:میگم مگه من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : D.S.R

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,138
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #26
الکساندر ویلیام
پارنتر هرمیون گرنجر
دامبلدور: اینجوری فایده ندارد همه گمشید برید شام بخورید :648350-6c3c0ad760e1505897e5de4f187de602:
همه سر میز نشستن و مشغول خوردن شدن حالا باز این دلفی و تلما مسابقه گذاشته بودن
تلما با دهن پر: دلفی من از تو بهترم
دلفی با دهن پر: گمشو بابا جوجه
تلما: جوجههههه عمهتههههههه
- بی‌تربیت (با لحن نقی تو پایتخت)
تلما برگشتم سمتم و گفت:
- ببخشید!
تمام مخلفات دهنش ریخت توی صورتم :458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:
با ورد آگوامنی صورتم و شستم و دوباره لباسم رو عوض کردم
1-Jackets-Leather-men-sport-2020.jpg
تا دستم رو بردم سمت بشقاب غذام یهو از این ور میز به اون ور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,723
پسندها
25,252
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
  • #27
هلگا هافلپاف
یکم اینور اونور رو نگاه کردم و اروم رفتم سمت در سردابه.
در رو باز کردم که یه گله ادم ریختن بیرون.
وا.
اینا اینجا چیکار میکنن؟
الکساندر مژه‌ها و موهاش سفید شده بود
الیور برف نشسته بود روی موهای هویجیش
تلما و دلفی هم داشتن میلرزیدن ولی چیزیشون نشده بود
عه
این سبز سفیده کیه؟
یهو یکی از پشت سرم جیغ زد:
- تااااااممممممممم!!!!!!
وااااا!
برگشتم دیدم دامبلدور لباس بنفش پفی پوشیده بود و موهای سفیدشو بافته بود.
با کفشای پاشنه بیست سانتیش داشت بدو بدو میومد سمت ما.
وایسا
گفت تام؟
نکنه این ولدی خودمونه؟
غش غش زدم زیر خنده و نشستم روی زمین.
دست و پاهاش تیکه تیکه سبز و سفید بود.
مماخ نداشته‌ش قرمز شده بود.
کله‌ی کچلش هم انگار برف روش بود.
یهو بلاتریکس موهای بافته شده دامبلدور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

Star☆AR

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
138
پسندها
3,980
امتیازها
21,583
مدال‌ها
11
  • #28
آلیشیا اسپینت:648336-3c1c0c2dbcac0710a2bcceed81c15b36:
با فاصله‌ی نیم سانتی از هلگا بودم که در باز شد و یک لشگر از پهلوان‌های (از نوع پنبش) مثل گوجه‌فرنگی نقش بر زمین شدن.:blinksmiley: سعی کردم خودم رو کنترل کنم و نخندم:)
یهو بلاتریکس موهای بافته شده دامبلدور رو گرفت کشید و جیغ زد:
- تو با شوهر بی دماغ من چیکار دارییی؟؟؟
دامبلدورم جیغ زد:
- شوور خودمهههه کچلک بی‌دماغ منههه!!!
منم که نوشابه به دست یه گوشه واستاده بودم تماشا، با شنیدن حرفای دامبلدور و دیدن قیافه‌ی مبهوت هلگا(:shok:) دیگه نتونستم و محکم زدم زیر خنده:610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a:
زیر خنده زدن همانا پاشیدن نوشابه از حلقم و سرفه کردن همانا[IMG...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Star☆AR

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,723
پسندها
25,252
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
  • #29
هلگا هافلپاف
غش غش میخندیدم و با مشت میزدم به دیوار.
خدانکشتت آلیشیا روحمون رو شاد کردی.
ولدی یهو جیغ زد:
- وووییییی لباسممممم.
خنده‌ها قطع شد و خیره شدیم به ولدی که اشک تو چشاش جمع شده بود.
الکساندر دل مهربان آروم اومد جلو خواست آگوامنتی بزنه که دامبلدور پرید چوب‌دستی الکسو گرفت بعد نشونه رفت سمت بلاتریکس.
الکساندر همون طور خشک زده خیره شده بود به دستِ خالیش.
بلاتریکس جیغ زد:
- تو شوهر منو دزدیدی ازت نمیگذرم آلبوس.
دامبل با ناز و عشوه موهاشو انداخت عقب و گفت:
- نگذر! همین که شوهرم منو دوست داره کافیه.
بلاتریکس باز جیغ بلندتری زد و گفت:
- نخییییر. تام منو بیشتر دوست داره.
دامبل این شکلی :131: گفت:
- اگه راست میگی کارتون موردعلاقش چیه؟
حالا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,103
پسندها
20,950
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
  • #30

دلفی ریدل
من: :408:
ننم: :461:
البوس: :131:
سالاد سزار: :137:
ولدی بی مماخ: :wubsmiley:
آلیشا: :610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a::610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a::610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a:
جی.کی.رولینگ: شتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9::458197-2957073dbb04d8c502894c2c04b6bf9e:
دیدم وضع بحرانیه منم حوصلم سر رفته و دیگه تلما هم داره خستم میکنه دلم یه سوژه میخواست و کی بهتر از سالادی:spiteful:
یه نگا به الیور کردم الیور یه نگا به الکس کرد الکسم یه نگا به من:frustratedf::frustratedf::frustratedf:
(عجب نگاه تو نگاهی شدا)
:eeeeek::eeeeek::eeeeek::eeeeek::eeeeek::eeeeek:
بعدش همه یه نیشحند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ^MiushaW.GM
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا