نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مسابقه مسابقات | حماسه کاتیا

  • نویسنده موضوع پرینز
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 70
  • بازدیدها 4,881
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Matt~

کاربر قابل احترام
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,631
پسندها
29,225
امتیازها
64,873
مدال‌ها
35
  • #41
الیور وود
ای دختر ... نمیبینه مثلا میخواد بین 2تا پسر بخوابه نچ نچ :458163-cdc46d836b862581c9eadd9fea1d090d: :458163-cdc46d836b862581c9eadd9fea1d090d:
تلما که با وردنش اومده بود گفت:
-الیورکممممممممممممممممم زود جمع کن بریم تا هاگرید بیاد براغ این:458149-2e0df5ba9e7ed867450b1a5ac2956e3a::458149-2e0df5ba9e7ed867450b1a5ac2956e3a:
دلفی که ترسیده بود گفت:
-نه ترو خدا منم ببرین:458083-4185d00c33d822db61caa9316fe525d5::458083-4185d00c33d822db61caa9316fe525d5:
-عزیزم بذار اینم ببریم من فعلا حال بچه داری ندارم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Matt~

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,980
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • #42
دلفی ریدل
دیگه گریم گرفته بود زدم زیر گریه:610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894:
الیور نگام کرد و گفت::610603-1a0facb604ffb92bcf60c0edb893e86b:
- چته؟
من:
- خوابم میاد:dramaqueensmil:
الویه:
خب بگیر بکپ:672:
من:
- کپم نمیاد:hmmsmiley02:
- ادرس بهش بده بیاد:yeah:
- اصن یه فکری چرا همینجا نخوابیم؟!:happysmiley:
الکس: چرت و پرت نگو
!:thumbsdownsmileyanim:
فوری سه تا دشک ضاهر کردم + بالش و پتو:350:
الکس:
- چه مجهز:yeah:
رفتم تو اون رخت خواب وسطیه خوابیدم و دیدم اون دوتا همونجوری وایسادن به درک:292:
یه دفعه عفریته (تلما) از راه رسید و گفت::131:
- خااااااااااااااااک:963...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,103
پسندها
20,950
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
  • #43
دلفی ریدل
دیوونه های روانی من بدون جارو هم میتونم پرواز کنم:angel2:
الکس چنان سفت من و گرفته بود خودم و گنجی چیزی تصور کردم الان هرماینی من و این و با هم ببینه زندمون نمیذاره:broom:
الویه و تلما هم که... اعوذوبلله من اشیطان رجیم:687:
آلیشا داشت اون وسط گریه میکرد هی میگفت::610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894:
- بذارید منم یه غلطی بکنم:dramaqueensmil:
من: من دیگه زر اضافی نمیزنم توام بیا یه پست بذار:402:
آلیشا:
- قربون هرچی شومساره:hamwheelsmilf:
 
آخرین ویرایش
امضا : ^MiushaW.GM

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,138
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #44
الکساندر ویلیام
محکم گرفته بودمش تا یهو نیوفته دست و پاش بشکنه خونش بیافته گردنم که یهو یادم اومد می‌تونه بدون جارو هم پرواز کنه :108::108::108:شت
ولش کردم و دوستی دسته جارو رو چسبیدم تا مبادا خودم بیافتم که یادم اومد. خودمم میتونم پرواز کنم :frustratedf::frustratedf::frustratedf:
من چرا امشب اینقدر گیج میزنم؟!
دلفی: چون تو گیج خدادادی
- چندبار بگم ذهن منو نخون بدم میاد تازه مگه تو الان نباید خواب باشی؟!
دلفی: عع راس میگی ها :383:
سرشو گذاشت روی شونم و خوابید حالا منم روی شونم حسابم قلقلکی اصن یه وضعی یهو جارو رو ول کردم و هردو سقوط کردیم و افتادیم بین خرس ها!
 
آخرین ویرایش

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,723
پسندها
25,252
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
  • #45
هلگا هافلپاف
خدایاااا
تو رو به ریش مرلین قسم میدم یا این خل‌ها رو از روی زمین محو کن
یا منی که پیش اینا خل شدم رو محو کن
کلا در هر صورت محو کن
یهو دلفی اومد دستمو چسبید و کشید سمت اونور.
وایسا؛ مگه دلفی الان اون بالا از جلوی چشمام رد نشد؟
یهو چشمم خورد به پایین موهاش.
عه اینکه صورتیه پایینش!
نیمفادوراااا!!!!!!!!
گرفت دستمو کششششید مثل کش سمت جنگل ممنوعه.
یه جیغ بلند زدم که ناگهان...
وااااایساااا
بوگارت من چی بود
اووم
نیمفادورا با لباس دلقک و قیافه دلفی؟
یعنی الان این بوگارت منه؟
یهو یکی پرید مثل این جنتلمنا نجاتم داد.
با ذوق برگشتم که انگار از یه ساختمون هفتصد طبقه پرتم کرده باشن پایین پوکر شدم.
ولدی با پیرهن صورتی؟
اینجا بود که تریشا اومد و گفت:
- پیرهن صورتی دل منو بردییییی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

Star☆AR

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
138
پسندها
3,980
امتیازها
21,583
مدال‌ها
11
  • #46
عین‌ تارزان‌ پریدم‌ وسط و گفتم:
جلل خالق‌... دلفی و خجالت‌...
جیغ خفه‌ای کشید و گفت:‌
چته؟ ترسیدم!
گفتم:
بیا... چندتا‌ آدم پیدا کردم‌ که وردای‌ ساختگیت‌ رو روشون‌ امتحان‌ کنی‌...
دلفی گفت:
ایولللللل‌... راس میگی:466::466:
گفتم‌:
آره بیا ببین‌...
بعد به اون‌ طرف‌ که ۳ نفر بود اشاره کردم‌...
دلفی‌ گفت:
فقط سه نفر:610591-c11e122cb97c209cf958c2571c5cd6ee:
گفتم:
آره پس چن نفر... از بس ورد ساختی‌ و روی همه امتحان کردی آدم سالم دیگه پیدا‌ نمیشه‌... خود من یه بار از دست‌ وردای‌ تو موهام‌ بنفش‌ شده که هی ریموس‌ میومد‌ قربون‌ صدقه‌م‌ می‌رفت فکر می‌کردم‌ تانکسم‌...
بعد‌ بر می گشتم‌ قیافه‌مو‌ که می‌دید چشاش‌ ۸ تا می‌شد می‌رفت تو جنگل‌ و به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Star☆AR

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,723
پسندها
25,252
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
  • #47
هلگا هافلپاف
همزمان با اونور
- عشقمممم؟؟؟
این شکلی:984:گفتم:
-زهرمااار. اصلا مگه تو خودت زن و بچه نداری نشستی ور دل من؟
لبخند ژکوندی تحویلم داد و دستمو گرفت:
- تو همه‌ی جون منی...
پاشدم لباسمو تکوندم و گفتم:
- برو عمتومسخره کن بچه‌ی بی تربیت.
با اون چشمای بیریختش که اشک توش جمع شده بود گفت:
- باز منو کاشتی رفتی
تنها گذاشتی رفتی
با تاسف سرم رو تکون دادم و از اونجا دور شدم.
ارباب تاریکی و این همه لوس بازی؟
اصلا اینجا منبع دیوونه‌هاست=\
 
امضا : | TEAR |

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,103
پسندها
20,950
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
  • #48
دلفی ریدل
الکس عوضییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی:610183-8172b8bf1ddaab85b88dcedb84985554:
جارو رو ول کرد و داشتیم سقوط میکردیم که به پرواز در اومدم الکسم گفت::angel2:
- من الان چرا نمیتونم پرواز کنم؟:111:
- چون تو سرگذشتت چرت و پرت نوشتی تو کی قدرت پرواز داشتی دیوونه:131:
- خو حالا بیا نجاتم بده:610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894:
پنج متری زمین بود که شیرجه زدم و دستاش و دور کمرم حلقه کرد و منم گرفتمش و رفتیم بالا:458057-f4fa16f5fbd0d3eef2cfe92856ea944e:
(اصن صحنه ها رو حال میکنید از اینا گیرتون نمیادا کمال ستفاده رو ببرید)

:hamwheelsmilf::hamwheelsmilf::hamwheelsmilf:
الویه از اونور گفت:
- بابا صحنه تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^MiushaW.GM

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,138
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #49
الکساندر ویلیام
حالا دلمون رو خوش کرده بودیم به همون سرگذشت چرت و پرت بهتر از اینه که اصلا وجود نداشته باشم :610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894: حالا منم میتونستم پرواز کنم چی از بقیه کم میشد :610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894:
دیگه کلا هیچی نگفتم تا رسیدن به مقصد هیچی نگفتم و سکوت اختیار کردم :610603-1a0facb604ffb92bcf60c0edb893e86b: روی زمین که نشستیم دلفی رو ول کردم و وارد قلعه شدم بعدم بدون اینکه به کسی محل بذارم رفتم تو خوابگاه پسرا هی دلم گرفته :610185-ae27176d7371ebcd2b8b54769e216894: ولی نه از جواب دلفی اصلا دلفی کیلو چنده؟! :190:
بله بله از اتاق فرمان اشاره میکنن بنال چته؟!
من ننمو می‌خوام 163.gif اصلا چرا من نباید تو فیلم هری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,138
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #50
درضمن این بحث خواستگاری مسخره رو دیگه فراموش کنید :137::137::137::137: شورشو در آوردن من غلط کردم از دلفی خواستگاری کردم گفتم فقط یکم بخندیم روحمون شاد بشه :131::131::131:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا