- ارسالیها
- 59
- پسندها
- 2,657
- امتیازها
- 17,473
امشب قدم زنان میان باغچه پر گل و گل ،
خیره به قطره های باران الماس گونه،
گرفتن انها دردستانم،
ارامش خاصیست .
امشب بانوای باران ارامش درونم شکوفا میشود،
صدای ظربان قلبم با ریزش قطرات نوای خاصی راتشکیل میدهد.
اشکانی که برگونه ام فرود می ایند را در میام الماس های بران رها میکنم..
امشب با باران و تنهایی ام هم اغوش میشوم..
اشب دلم را تنها میزارم تا خودش را باآغوشی که باران برایش ساخته خالی کند..
میگذارم تا حرفایش رابی پرده بیان کند..
به چشمانم اجازه بارش میدهم تا ازین بغض سنگین خلاص شود......
خیره به قطره های باران الماس گونه،
گرفتن انها دردستانم،
ارامش خاصیست .
امشب بانوای باران ارامش درونم شکوفا میشود،
صدای ظربان قلبم با ریزش قطرات نوای خاصی راتشکیل میدهد.
اشکانی که برگونه ام فرود می ایند را در میام الماس های بران رها میکنم..
امشب با باران و تنهایی ام هم اغوش میشوم..
اشب دلم را تنها میزارم تا خودش را باآغوشی که باران برایش ساخته خالی کند..
میگذارم تا حرفایش رابی پرده بیان کند..
به چشمانم اجازه بارش میدهم تا ازین بغض سنگین خلاص شود......
آخرین ویرایش توسط مدیر