متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

وحشتناک ترین سوتی های شما

  • نویسنده موضوع Soran
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 70
  • بازدیدها 6,362
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Wheat

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,195
پسندها
10,288
امتیازها
39,473
مدال‌ها
23
  • #21
اومممم یروز داشتم درس دین و زندگی میخوندم بعد ایفون زنگ زد رفتم برداشتم اصن حواسم نبود بجای اینکه بگم بله گفتم بسم الله الرحمن الرحیم کلا دایره ی کلماتو اون زمان تو ذهنم گم کرده بودم ://
 

FarshadR

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
  • #22
یه بارم دانشگاه سر کلاس بودیم، بچه ها دور میز استاد جمع شده بودن و سوال می پرسیدن و اینا، یه پسره رفت مدادشو بتراشه، از همونجا بلند گفت:
انگار نونواییه!!
منم بلند گفتم:
لابد علی نژادم شاطر!
خودم و استادمون علی نژاد که ترکیدیم از خنده؛ باقی رو نمی دونم:/
 

FarshadR

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
116
پسندها
422
امتیازها
2,863
  • #23
بچه که بودیم تازه آیفون خونه مد شده بود، منم جای این که برم بگم کیه، می گفتم "الو"؟
 

مهی 1

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
406
امتیازها
2,803
  • #24
یه با که تازه ازواج کرده بودم پدرشوهرک گفت برم کارنامه پسرش که دبستانی بود رابگیرم من هم به خاطراینکه تازه به شهر جدید آمده بودم وآشنایی زیادی بامحیط اونجا نداشتم حسابی استرس گرفتم وقتی وارددفتر مدرسه شدم گفتم کارنامه سجاد(برادرشوهرم)رامیخوام به خاطر لهجه فارسی که داشتم تعجب کرد گفت شما چه نسبتی باهاش داری منهم از استرس گفتم برادر زنشم دیدم سرش به شدت بلند کرد ودوباره یه دور کامل نگاهم کرد گفت پس زحمت تک های دم در هم بدید:/ !! آخه از ۱۱تادرس۹تا راتک گرفته بود منم نمیدونستم از سوتی خودم خجالت بکشم یا کارنامه برادر شوهرم
ی با که ازدواج کردم!!!!!!!
ببخشید ولی مگه چند بار ازدواج کردی:eek:
 

M.D.Z

مدیر بازنشسته
سطح
3
 
ارسالی‌ها
212
پسندها
6,162
امتیازها
22,873
مدال‌ها
2
  • #25
ی با که ازدواج کردم!!!!!!!
ببخشید ولی مگه چند بار ازدواج کردی:eek:
منظورشون این بود که وقتی تازه ازدواج کرده بودن ، یه بار این اتفاق براشون افتاد :)
 

Gharib

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
222
امتیازها
1,015
  • #26
ی با که ازدواج کردم!!!!!!!
ببخشید ولی مگه چند بار ازدواج کردی:eek:
سلام ببخشید عزیزم منظورم از یه بار یعنی یک بار بود
یعنی اوایل ازدواجم بودبه قولی تازه عروس:blushing:
 

مهی 1

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
406
امتیازها
2,803
  • #27

81fati

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
381
پسندها
12,482
امتیازها
50,673
مدال‌ها
1
  • #28
ماه رمضون داشتم نماز می خوندم بعد نیت کردن رفتم رکوع یعنی مسلمون واقعی به من میگن مامانم میگه چون گشنه بودی گیج شدی
 
امضا : 81fati

Sima.Ch

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
  • #29
امتحان ترم داشتیم من هم تازه به شهر جدید اومده بودم و زیاد با بچه ها آشنایی نداشتم قبل از امتحان با یکی از بچه ها شروع به حرف زدن کردیم و من از یکی از دبیرا شاکی بودم هرچی بد و بیراه بلد بودم بهش گفتم اداشو در آوردم و ابراز نفرت کردم بعد دیدم دختره هیچی نمیگه و تازه متوجه شدم دبیر گرامی مادر ایشون بوده
 
امضا : Sima.Ch

canaan

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
63
پسندها
888
امتیازها
6,533
  • #30
گشت ارشاد 2 اون صحنه ای که عینک زنونه برداشتن رو من هم تجربه کردم :)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا