متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌‌ی در کوچه پس کوچه‌های قلبم | HORYA_A کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع •HOORYA•
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,894
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
امشب چهدلگیر است
صدا نیست، خدا نیست، هوا نیست
نگاهم دیگر نگاهت را نمیخواهد
حالم خراب است ای یار بی‌مروت

قفسم بس دلگیر است امشب...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
من خوبم...
به زمین که نگاه میکنم فاصله‌ی زیادی‌ست
بالِ پروازم نیست
اگر پریدم خدایا، تو مرا در آغوش بگیر...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
دوستت دارم...

می‌دانی که می‌خواهمت
می‌دانی که می‌میرم
می‌دانی که جانمی
می‌دانی که همراهمی
پس این رفتارها چیست؟
دوری‌هایت، فرارهایت
این‌ها بی معنی‌ست

بدان تا آخر برای خودمی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
لمس دستانت را حس کردم

در لابه‌لای خرمن کوتاه موهایت دست کشیدم
قلبم تندتند می‌زد و از ذوق، چشمانم تَر شد
گلویم بغض کرده و بدنم سرد
چشمانم را آرام باز کردم و لبخند زدم

چه خواب شیرینی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
این حوالی یارِ مهربان، بوی تورا نمیدهد
غریبم، غریبِ بی پناه
ردپایت، بوی عطرت و یا حتی نفس‌هایت
در
این حوالی، برای آشنایی کافی‌ست
تو بیا تا جان به فدایت کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
گوش بده به تپش‌های دلم

هرکدام سخنی‌ست به وسعت جهانت
معنایی فراتر از کهکشان شیری
کلماتی وصف‌ناپذیر و کمیاب

که در هر تپش، نام تو پیداست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
ببین، این صورت زرد و نحیف را

این دستان کوچک و گره خورده‌ی محتاج را
این حال زار را...
این‌ها همه تقصیر توست، گناهان من برپایه رفتارتوست. این‌ها تاوان دارد.
آه، یادم رفت

که تو بینای نابینایی بر حالِ منی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
خبر رسیده است که دیگر کوچه‌های این دل برایت چراغانی نیست.

آجری از دیوارهای این دل بر سرت فرو ریخته.
سردرگم در کوچه‌ها پرسه زدی و به بن بست رسیدی!

پایانت نزدیک است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
یک جایی در همین نزدیکی‌ها

خرابه‌های متروکه‌ای را جمع می‌کنند
گویی مرده‌ای در زیر این آوارها پیدا شده
مشخصاتش آشناست...
آدرس قلبم را داده‌اند.
جسد تو را زیرِ خروارهای فروریخته‌ی دلم

یافتند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
923
پسندها
17,165
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
می‌گویند در پی آن دلی بزنید که یک بدی را به صد خوبی فروخت.

من در پی دلت را بزنم که بی‌دلیل نابینای این همه محبت شده‌ای؟
احمقانه است اما...

نبودت که سهل است، فکرش هم داغونم می‌کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : •HOORYA•
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا