متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ دیالوگ های ماندگار فیلم قهوه تلخ

  • نویسنده موضوع -Sinere
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 596
  • کاربران تگ شده هیچ

-Sinere

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
342
پسندها
14,979
امتیازها
34,663
مدال‌ها
14
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #21
كبوتر: اینجا چه غلطی می‌كردی؟
مستشار: خانم خواهش می‌كنم درست صحبت كنید. من اینجا با سناتورهای مملكت جلسه خصوصی داشتم.
كبوتر: چرا بهشون سكه دادی؟
مستشار: یعنی شما اینجا بودین؟
كبوتر: چرا بلوتوس خودش نیومد؟
مستشار: آها پس اونجا هم بودین!
كبوتر: حالا مثل قبل خراج می‌گرفتین چی می‌شد؟!
مستشار: كلاً در جریان همه چیزها هستین از قرار معلوم! ها؟!
 
امضا : -Sinere

-Sinere

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
342
پسندها
14,979
امتیازها
34,663
مدال‌ها
14
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #22
مستشار: ببینید من حرفم اینه كه شما به عنوان رأس هرم اگر بیایید داراییتون رو اعلام بكنید، من می‌تونم از بقیه دوستان بپرسم چی دارن، چی ندارن.
بلوتوس: مستشار! تو هندسه در دبیرستان چند شدی؟
مستشار: ۱۶، ۱۵، ۱۰! نمی‌دونم.
بلوتوس: همین! همین! كلاً هرم گویا نمی‌دانید چه شكلی است
لعبت‌الملوك: شاید هم این كه رأس را نمی‌داند چیست.
بلوتوس: به هر حال نادان است لعبت بانو! من بدبخت داماد سر خانه، قاعده هذلولی هم نیستم مستشار! چه برسد به هرم!
 
امضا : -Sinere

-Sinere

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
342
پسندها
14,979
امتیازها
34,663
مدال‌ها
14
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #23
مستشار: بسیار خب. كاری ندارین با من؟
صدراعظم: كجا؟ مرحله بعدی نقشه رو بگو.
مستشار: مرحله بعدی باید غوله رو بكشی! خب؟‌ شما تا همین جا سیو كن من برم پهلوی قبله عالم ببینم چه خاكی باید تو سرم بكنم!
صدراعظم: الآن پیش اون نرو. اون غول مرحله آخره!
 
امضا : -Sinere

-Sinere

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
342
پسندها
14,979
امتیازها
34,663
مدال‌ها
14
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #24
مستشار: ببینید. در سال نو شكوفه‌ها می‌شكفند، غنچه‌ها باز می‌شند و پرستوها به لانه بازمی‌گردند و می‌خونند.
جهانگیر شاه: آو! اینایی كه گفتی پسرزان؟!
مستشار: كیا؟
جهانگیر شاه: همین غنچه و پرستو و بچه‌ها دیگر!
 
امضا : -Sinere

-Sinere

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
342
پسندها
14,979
امتیازها
34,663
مدال‌ها
14
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #25
داموس: قبله عالم. قربانتان گردم. رؤیایتان را تعریف كنید تا تعبیر آن را تفهیم كنم. این پسری كه می‌گویید چه ابعادی داشت؟
جهانگیر شاه: ابعاد دیگر چیست؟
داموس: منظورم این است كه چقدر بود؟ ‌نوزاد بود؟‌ پسر بود؟ ‌خردسال بود؟‌ چه وضعی داشت؟
جهانگیر شاه: نه داموس بزرگ بود. نره‌خری بود برای خودش. دو تای فخری بود!
 
امضا : -Sinere

-Sinere

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
342
پسندها
14,979
امتیازها
34,663
مدال‌ها
14
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #26
دواءالملك: در عجبم كه چگونه حرف می‌زنند. بمیرم برای آن همایونیتان!
مستشار: دوا. دوا! منو نگاه كن. یعنی غده؟
دواءالملك: برو بالاتر.
مستشار: سرطان؟
دواءالملك: بازم بالاتر.
مستشار: ایدز؟
دواءالملك: یه كم پایین‌تر!
 
امضا : -Sinere
عقب
بالا