عاشقانه‌ها عاشقانه‌های محمد شیرین زاده

[~naz]

شاید روزی اگر می‌آمدی​

شعرهایم دیگر​

حس دلتنگی نداشت​

شاید این بغض فروخورده​

دیگر از باران​

تمنای هم آوازی نداشت​

شاید روزی اگر می‌آمدی​

زندگی دیگر​

روز‌های تکراری...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[~naz]

حالا که رفته‌ای،
نه گیتار
آرامم می‌کند،
نه سیگار مرهم زخم‌هایم می‌شود...
برگرد؛
پاییز خودش
به اندازه کافی
غم دارد!

•محمد شیرین زاده•

 

[~naz]

چشمانت را ببند و دستت را
بر روی قلبم بگذار.
اینبار خودش می‌خواهد
به تو بگوید:
دوستت دارم...

•محمد شیرین زاده•​

 

[~naz]

حالا که رفته‌ای
نشسته‌ام لب پنجره
چشم دوخته‌ام به آسمان
تا باران ببارد
اما نمی‌بارد
لعنتی،
کاش گفته بودی
نام دیگرت
باران است...

•محمد شیرین زاده•

 

[~naz]

باران
اشک‌های من است
وقتی دلتنگی‌ام
قد آسمان می‌شود...

•محمد شیرین زاده•​

 

[~naz]

و این بود
تمام حکایت ما
تو باران بودی
و من مردی که
چتر به همراه نداشت...

•محمد شیرین زاده•​

 

[~naz]

با کدام واژه
تو را در آغوش بگیرم
وقتی دلتنگی
از تمام واژه‌هایم
چکه می‌کند‌‌...

•محمد شیرین زاده•​

 

[~naz]

" تنهایی"
نیمه دیگر من است
وقتی تو
در هیچ خاطره‌ای
تکرار نمی‌شوی...

•محمد شیرین زاده•​

 

[~naz]

به تو فکر می‌کنم
و کوچه‌هایی که
با هم قدم نزده‌ایم
دست سرنوشت را گرفتی
سوت زنان
دور شدی!
نمی‌دانستی
باران كه می‌بارد
من و كوچه‌های شهر
چقدر تو را کم داریم...

•محمد شیرین زاده•

 

[~naz]

از کوچ پرنده
آشیانه بر جای می‌ماند
از کوچ من
ویرانه‌ای به نام قلب...

•محمد شیرین زاده•​