شعرکده شعری که به دلت نشسته

[فاطمه شکیبا]

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم...

 

[NERISSA]

دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آن که میگفت منم بهر تو غم‌خوارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین.
مشیری

 

[NERISSA]

گل اگر خار نداشت،
دل اگر بی‌غم بود،
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی، عشق، اسارت،
قهر و آشتی،
همه بی‌معنا بود.
فریدون مشیری

 

[SARA HEYDARYAN]

مانده‌ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد در وطنم
مولانا

 

[NERISSA]

از تو هم دل کندم و
دیگر نپرسیدم ز خویش
چاره معشوق
اگر عاشق از او دل کند
چیست؟
فاضل نظری

 

[NERISSA]

عشق آن است که
یوسف بخورد شلاقی...
درد تا مغز و سر و جان زلیخا برود

 

[چیستا]

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من

خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من

مولانا

 

[AVA_SEY]

چنان دل بسته ام کردی
که با چشم خودم دیدم
خودم میرفتم اما
سایه ام با من نمی آمد

بنیامین دیلم

 

[NERISSA]

ساعت از نیمه شب شرعی امشب رد شد
من کجا خواب کجا، چون خبرت نیست مرا
هومن داوودی

 

[AVA_SEY]

من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
#مولانا