- تاریخ ثبتنام
- 14/5/18
- ارسالیها
- 4,942
- پسندها
- 94,715
- امتیازها
- 77,384
- مدالها
- 55
سطح
46
- نویسنده موضوع
- #21
سلام و روز بخیر
همونطور ک همه میدونن قلم فوق العاده ای داری
توی پارتای اول یکم شخصیتا گنگ بود ولی توصیفاتی که نوشته بودی عالی بودن و هرچی جلوتر رفتیم این گنگ بودن به خاطر توصیفات عالی از بین رفت.
چیزی که من تا ب اینجا خوندم دردا و مشکلات دخترای ایرانیه و فرهنگی که تو جامعه ما هست و مشکلات روحی زیادی به هم جنسامون وارد میکنه
البته جدا از اون همونطور که خودتم داخل رمان گفتی وقتی خودمونو جای والدین یا بزرگترا میزاریم به این نگرانیشون حق میدیم ولی باید این نگرانی به اندازه باشه
احساسات و درد و غمی که بیتا داره رو ب لطف توصیف و احساسات ملموسی که بکار بردی میتونیم ب راحتی درکش کنیم
و من به شخصه دوس دارم ببینم پایان این داستان چجوری تموم میشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
راستی با توجه به شخصیت بردیا و نیلوفر حدس میزنم چون نوبت تعیین جنسیت اون روزشون کنسل شد و دعوا داشتن بعدا برای بچه یه جشن تعیین جنسیت در نظر گرفته باشن یعنی بخاطر سن و سالشون و همچنین امروزی بودن رمانت انتظار این کار میره از این مامان و بابای جوان البته باز هم هرجور خودت صلاح میدونی چون خالق این داستان زیبا تویی عزیزم موفق باشی