- یادته پارسال در همین زمان ما هم جشن تکلیف داشتیم؟
- آره آره! یادش بخیر. چقدر پارسال خوب بود. حتی شیرین هم برای جشن تکلیفم اومده بود. من ازش عکس هم دارم
- منم ازش عکس دارم. مدرسه از هممون عکس گرفت. دور چادرم ُربان داشت یادته؟ که سفتش میکردیم مثل شنل میشد؛ من خیلی دوستش داشتم. همش دور خودم میچرخیدم که مثل دامن چیندار به دورم بچرخه.
- چادر من رو سرش گلهای ریز صورتی داشت. برامون یه مراسم نماز خوندن با امام جماعت هم گذاشتن که دوست نداشتیم بریم.
- آره! من که یادمه آخر صف نماز جماعت بودم. همش میخواستیم زودتر تموم بشه که از اون شیرین و شربتهایی که تو دفتر استراحت معلمها بود برامون بیارن.
- بچهها، مراسم آمادست. همه بیاین بیرون.