نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دنباله دار تفکرات مسخره‌ی بچگی:/

  • نویسنده موضوع فآطي
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 292
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فآطي

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,375
پسندها
6,277
امتیازها
24,673
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • #1
هممون تو بچگی فکرایی مثل (بچه‌ها رو لک‌لکا میارن) یا غیره داشتیم.
عجیب‌ترین فکری که بچگی داشتین رو بگین.

خودم که تباه‌تر از قضیه‌ی لک‌لک‌ها، فک می‌کردم کلا زنا بزرگ بشن خود به خود به تنهایی باردار میشن :219: :219: :219: :219:

 
امضا : فآطي

Roshanak_QW

کاربر قابل احترام
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,048
پسندها
23,221
امتیازها
78,373
مدال‌ها
55
  • #2
:219: فکر میکردم هرکی چاقه بچه داره
هرکی وقتی بدنیا میاد داخله شکمش بچست بعد ازدواج که میکنه مرده یه ورد میخونه بچه بدنیا میاد
یه موقعه میگفتم اونایی که لاغرن بچه‌ی بدبخت اونجا خفه میشه
 

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,497
پسندها
65,240
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • #3
فک میکردم برام لباس عروس نمی‌خرن نمی‌خوان شوهرم بدن
زاااار زااااااار گریه میکردم :mellowsmiley:
الان میگن سنت زیاد شده زااااار زااااار گریه میکنم:973:
 
آخرین ویرایش
امضا : Mahsa_rad

_sara_

رفیق جدید انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
76
پسندها
2,422
امتیازها
13,713
مدال‌ها
10
  • #4
فک میکردم برام لباس عروسنمیخرن نمیخوان شوهرم بدن
زاااار زااااااار گریه میکردم :mellowsmiley:
الان میگن سنت زیاد شده زااااار زااااار گریه میکنم:973:
من لباس عروس خیلی دوست داشتم. لباس لاکچری بچگی هامون لباس عروس بود. :408:
 

sara kheirabadi

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
756
پسندها
6,446
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
  • #5
هرکی باربی داره باکلاس ترین ادم دنیاست :648314-d18ae5246291866d416d447f52bdf0bf:خصوصا اون باربی جدیدا که بچه تو شیکمشون موجود بود:466:وقتیم برام خریدن احساس میکردم بال درآوردمو دارم تو آسمون پرواز میکنم:610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:خاله شادونم تو خاطرات کودکیم انسان خفنی بود ولی وقتی یاد کارای مسخرش میوفتم اشک تو چشمام حلقه میزنه میگم آه خدا:108::85: یکی کمک کنه
 

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • #6
من صبح تا شب توپ رو شوت می‌کردم این ور اون ور تا مثل سوباسا توپم پرواز کنه
 
امضا : VAN

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,103
پسندها
20,950
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
  • #8
زیبای خفته:)
می‌خواستم خودم و با چاقو بکشم رو تختم موهامم افشون میکردم
شاهزاده سوار بر اسب سفیدم بیاد با یه ماچ از مرگ نجاتم بده/:
بدبختی تا کجااااااا
کو اون بقال سوار بر سوسک سیا
:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458197-2957073dbb04d8c502894c2c04b6bf9e:
 
امضا : ^MiushaW.GM

سحخقف

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
0
پسندها
1
امتیازها
0
  • #9
هممون تو بچگی فکرایی مثل (بچه‌ها رو لک‌لکا میارن) یا غیره داشتیم.
عجیب‌ترین فکری که بچگی داشتین رو بگین.

خودم که تباه‌تر از قضیه‌ی لک‌لک‌ها، فک می‌کردم کلا زنا بزرگ بشن خود به خود به تنهایی باردار میشن :219: :219: :219: :219:

نگهداری سالمند

پرستاری سالمند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Sara_D

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,318
پسندها
16,674
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
  • مدیر
  • #10
اگه یه روز مامان و بابام رو گم کنم، یه زنه، من رو می‌دزده و کلیه و قلب و کبد و... رو ازم می‌گیره و می‌کشتم:/
من تا دو سال پیش کابوس این موضوع رو داشتم! :mellowsmiley:
 
امضا : Sara_D
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا