به نام خدا
به! چه جایی اینجا! با نیش باز همونطورکه به سمت جایگاه می فرستم به اطرافم نگاه کردم. همهی هافلپافیا سمت راست نشسته بودن ، گریفیندور و اسلیترین هم اونجا بودن به اضافهی تعداد خیلی کمی ریونکلاو. به به دیگه بهتر از این؟ چو رو دیدم که وسط زمین ایستاده بود و مشغول ور رفتن با ساعت قرازه اش بود. نیشم شل شد. داشتم به سمت چو می فرستم تا یکم روی اعصابش رژه برم و روحم شاد بشه که چشمم به دراکو افتاد که مثل اینایی که ارث باباشون رو خوردم نگاهم می کرد با نیش باز رفتم کنارش ایستادم و نگاهش کردم که زد پس کلم:
نگاهش کردم که گفت:
- چی میشه توی این دوعل نفلت کنن از شرت هممون راحت شیم!
بعد هم قیافهی مغروری به خود میگیره و میگه:
- بهت دستور بدم میری بمیری؟!
ابوهام رو بالا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.