دنباله دار کلیشه ای ترین اتفاقات رمان های عاشقانه

[- HaDiS.Hs -]

آقا برید کنار من اومدم/:
توی رمانِ پسره به دختر با برعکس میگه ساعت چندِ بعد دختره داره قهوه می.خوره قهوه چپ میشه روش:/
زاااااارتتتتتتتت:/
اصلا هم اینطوری نیست:/
من یه بار پسر خالم باهام لج کرد گفت ساعت چندِ بعد منم اومدم برش گردونم ساعت و ببینم قهوه چپ شد روی شلوار اون:/ آخه ساعت اونوری بسته بودم:/ یعنی خوشم میاد مغز دختره یا پسره تو این جور مواقع کپک بسته/:

 

[Lu^na☆]

یه چیز دیگه!
چطوری یکی رو تو خیابون میبینن بعد طرف فامیلشون در میاد؟ مثلا پسرعموش بوده که از فلان کشور تشریف فرما شده! یا مثلا پسر شریک جدید باباش میشه!
حالا من از فامیل یه عمه نصیبم شده یه دختر دایی شریک مریک هم یوخ!
ای تف تو این شانس

 

[Lu^na☆]

یکبار یکیو تو خیابون دیدم از قیافه ش خوشم اومد. یعنی خودمو کشتم تا دوباره ببینمش! لامصب آب شد رفت زمینحالا تو رمانا زارت و زارت یکیو میبیننمیره شرکت طرف رئیس شرکت...میره بیمارستان طرف دکتر فلان کسشه!... میره دانشگاه طرف استادشه! اگه هیچکدوم از اینا هم نبود بهتون قول شرف میدم یا باهاش تصادف میکنه یا طرف فامیل از آب در میاد

 

[Lu^na☆]

کلیشه از این بدتر داریم؟
حرفشون رو با آهنگ منتقل می‌کنن بهم! بابا باکلاس...با پرستیژ! خوش شانس!
یکبار اومدم اینکارو کنم از شانس گل گلیم آهنگ اصغر و صغرا اومد!

 

[- HaDiS.Hs -]

ننشون نشونه گیریش خیلی دقیقه میزنه وسط هدف:/
زارتتتتت:/
مامان من یه بار خواست دمپایی پرت کنه سمت من خورد به خشتک پدر جان:/ اخرشم من کتکشو خوردم:/

 

[- HaDiS.Hs -]

بازم هستا ولی دوست دارم و میگم:/
دختره از پسره که بدش میاد سوزن میزاره زیر صندلی پسره پسره هوار می‌کشه دادش می‌ره بالا:/
اصلا هم اینطوری نیست:/
من یه بار همین کار و با دختر عمم واسه ی عموم کردیم:/ یادمون رفت سوزن گذاشتیم نشستیم روی صندلی داغون شدیم:/ بعد واسه ی این که ضایع نباشه از درد خندیدیم:/

 

[bahareh.s]

هیچی دختره میاد اعتراف کنه دستا مشت لبا رو هم فشار بعد میخواد بیاد بگه دوست دارم برقی طوفانی زلزله ای هرچیزی میشه که این پسره اوسکل نمیفهمه:/

 

[bahareh.s]

دختره با پسره قهره میره کوه و کمن که یهو میفهمه حامله است
و نویسنده گل یک بچه در دامن دختر و پسر می اندازد تا بیان آشتی کنون:|

 

[یاسمن شاکری]

کلیشه ای ترین اتفاقات رمان ها ، دقیقا همون جاییه که دختر داستان خوشگل ترین و خوش تیپ ترین پرنسس دنیاست ، و همچنین پسرِ داستان جیگر ترین شاهزاده ی دنیا! :/
نگم از اونکه پسره هنوز هیچی نشده غیرتی میشه !!!
بعد از اون طرف ، وقتی موضوع حسابی جدی میشه دختره همچنان بی توجهه! -ـــ-

 

[Lu^na☆]

یه چی تازه یادم اومد...
چرا دخترا عاشق پسر پولدارا میشن!؟ نمیشه عاشق یه مغازه دار ساده بشن!؟ خو اونم آدم دیگه!