توضیحات‌اضافه‌رمان توضیحات اضافه رمان مبارزان رعد (جلد دوم رعدمرگ) | ماهیار کاربر انجمن یک رمان

[Zahra.D_T]

کریس پارکر
نواده مبارز رعد و کسی که بعد از کشتن، ارباب تاریکی حال... نوکران شیطان به او لقب خدای تاریکی را داده‌اند! چشمان سیاهش از نظر دیگران گواهی بر شیطانی بودن اوست؛ امّا هیچ‌کس از ذات دیگری خبر ندارد.
نماد خاندان پارکر در دنیای آغازین، اژدها و ققنوس بوده و به همین دلیل، اژدهایان کنترل کننده عناصر دنیای آغازین در وجود او زندگی می‌کنند! کریس علاوه‌بر نیرو‌های تاریکی، قدرت‌های تضاد آن را نیز، که نیروهای پاکی و نور است را دارد.
و حال... نیروی فراگیری را نیز به دست آورده و در آینده، با این نیرو بیشتر آشنا خواهید شد.​

 

[Zahra.D_T]

آیا هنگام خواندن رمان، سعی کردید تا پی ببرید زهرا کیست و چه ربطی به دیگران دارد؟!
شاید بی‌توجه از او گذر کردید و به نظرتان، او تنها شخصیت اضافه‌ای دارد که بر گره‌های رمان افزوده!
«من هرگز وجود نداشتم، امّا وجودم همیشه پر از قدرته.
من همیشه قوی هستم، من هرگز شکست نمی‌خورم.
من دشمنانم رو به بدترین نحو نابود می‌کنم!
پس از کسی که وجود نداره بترسید»
معنی متن داخل تصویر همین است، کلماتی که توسط زهرا گفته شده. شاید زمانی که هویت زهرا مشخص شود، این مثله نیز فاش شود که زهرا شاید حتی بیشتر از کریس رنج دیده!
«زهرا، الهه عشق است!»​

 

[Zahra.D_T]

×...نکته...×

بعد از آخرین پستی که، داخل «طنز رمان‌ها» ارسال شد؛ مطمئناً گفتید که:​

خب، کریس برادر کارلوسه؛ زهرا هم خواهر کارلوس پس زهرا و کریس، خواهر برادر هستن! این‌که اصلاً چیزی مهمی نبود که، بخوایم روش وقت بذاریم!
امّا باید بگم که.
زهرا و کریس به هیچ‌وجه خواهر و برادر نیستن!
نه شیری، نه ناتنی، نه تنی.​

 

[Zahra.D_T]

ققنوس، یکی از نمادهای سلطنتی، خاندان پارکر است؛ به همین علت استفاده از آتش ققنوس، برای سه نفر محیا است.​

 

[Zahra.D_T]

آتش بنفش، به دلیل تغذیه از بُعد تاریک، جز عناصر قدرتمندی هست که تنها؛ آتش ققنوس قادر به دفع آن است.​

 

[Zahra.D_T]

توضیحی بدم برای کسایی که، جلد اول رو نخوندن.
لیا فرزند تاریکی هست و بعد از تولد ۱۸ سالگیش، زندانی شیطان شد. شکنجه نشد فقط زندانی تا زمانی که کسی، کتاب «تاریکی» رو بخونه و لیا آزاد بشه.
توی جلد اول، کریس از روی کنجکاوی کتاب رو می‌خونه... و باعث آزادی لیا میشه؛ به‌خاطر نفرینی که روی کتاب بود، لیا ناخودآگاه عاشق کریس میشه!
در حال حاضر لیا، ۱۸ هزار سالشه. ​

 

[Zahra.D_T]

×...نکته...×
قبلاً هم گفتم که داستان کوتاه «یک کلام تا فریاد» به این رمان ربط داره.
داستان کوتاه نصفه نیمه به پایان می‌رسه...و ادامه داستان داخل رمان «مبارزان رعد» نوشته میشه.​

 

[Zahra.D_T]

«دایرو یِن»
دایروین‌ها به انسان‌هایی گفته می‌شود با قابلیت رباتیک! کسانی که از گوشت و خون زاده شده‌اند و در عین حال، ممکن است با کمک بال‌هایی که کاملاً شبیه بال‌های هواپیما در ابعاد کوچک است، پرواز کنند! این بال‌های فلزی درست از درون گوشت بدنشان بیرون می‌زند؛ ولی این ویژگی متعلق به ویلیام است در عوض تیمی به نحوه دیگری پرواز می‌کند، هر چند که او نیز قابلیت استفاده از این بال‌ها را دارد.
چیز جالب دیگری که درباره دایروین‌ها وجود دارد، این است که درست مانند ربات‌ها هرکدام که جوان‌تر باشد؛ از نسخه پیرتر خود پیشرفته‌تر است و توانایی‌های بالقوه زیادی دارد.
در ادامه رمان بیشتر با قابلیت دایروین‌ها آشنا می‌شوید.​

 

[Zahra.D_T]

چند نکته درباره زهرا و کریس!

1- زهرا تنها کسیه که خود واقعی کریس رو می‌شناسه!

2- تنها وقتی که می‌خوابن، یا بیهوش می‌شن می‌تونن همدیگه رو ببین.

3- زهرا دوست داره لپ کریس رو بکشه!

4- «

کریس دستانش را از پشت سرش برداشت و به دو طرف باز کرد؛ او نیز متقابلاً فریاد کشید:​

- می‌گی

چی‌کار کنم؟ شاد باشم؟ بخندم؟ به چی بخندم زهرا؟ به کی بخندم؟! من پیش تو می‌خندم و یکی دیگم چون هر دردی که من کشیدم، تو هم کشیدی! چون کسایی رو که من از دست دادم تو هم از دست دادی! »​

​

 

[Zahra.D_T]

برای انتخاب اسم کارکتر «زهرا» ، چند مشخصه نیاز بود.
۱- اسم دخترانه باشد.
۲- اسم پر طرفداری در ایران باشد.
۳- معنی اسم «نورانی» باشد.
عکس بالا، مربوط به اسامی محبوب دخترانه، در سال ۹۵ است. سالی که تازه شروع به خلق شخصیت‌ها شد.
از بین اسامی دخترانه در آن سال، تنها نامی که معنی «نورانی» را می‌داد؛ زهرا بوده و برای همین این اسم برای کارکتر انتخاب شد.​