ای نَفَسِ خُرمِ بادِ صبا / از بَرِ یار آمده ای ، مَرحبا
قافلۀ شب ، چه شنیدی ز صبح ؟ / مرغِ سلیمان ، چه خبر از سبا ؟
بر سرِ خشم است هنوز آن حریف ؟ / یا سخنی می رود اندر رِضا ؟
از درِ صلح آمده ای یا خِلاف ؟ / با قدمِ خوف روم یا رَجا ؟
بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست / بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا
گو رَمقی بیش نماند از ضعیف / چند کُند صورتِ بی جان بقا ؟
آن همه دلداری و پیمان و عهد / نیک نکردی که نکردی وفا
لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد / صلح فراموش کند ماجرا
تا به گریبان نرسد دستِ مرگ / دست ز دامن نکنیمت رها
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.