نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های نیلوفر ثانی

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #61
تو رفته‌ای و فردایم مرد!
تو را در گذشته
هر روز زیسته‌ام...
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #62
برق نگاهت
که به جانم می‌زند
شعر باران می‌شود و

می‌بارد.
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #63
از کنار پنجره نرو
دل منتظر،
انگار
سایه‌ای شبیه او
از ته این کوچه‌ی پاییزی

می‌آید.
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #64
آنکه راه مرا
از تو جدا کرد
چشم حسودی بود که
نتوانست ببیند
عشق تو بر دل من

باران است...
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #65
نبود تو یعنی
آغاز برگ ریزان دفتر عشق
زمستان بی‌شک
آمدنی‌ست...

***

تا رنج نکشیدم
تو را

بیشتر نیافتم!
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #66
هر بار خاطره‌ای
تکان می‌خورد
از جای خود
آوار می‌شود
بر دلم
درد نبودنت
تقصیر تو نیست
من بر گسل روزگار

افتاده تقدیرم...
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #67
چشم از من بر ندار
چو کودکی سر به هوا
به دنبال مادر
هرکه را شبیه تو ببینم،

دامنش می‌گیرم...
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #68
از دستان تو
رها شدم
افتادم در دستان باد
و اینگونه

سال‌هاست خانه به دوشم...
 
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #69
گمان مبر
رفتنت
آواری شد
بر سرم
جوانه زده‌ام
از خرابه‌ها

بارها...
 
آخرین ویرایش
امضا : ~naz

~naz

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
975
پسندها
26,459
امتیازها
46,073
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #70
خواستیم از کلمه بگذریم،
سکوت حاکم شد.
خواستیم از سکوت بگذریم،
دنیا لبریز هیاهوی بی‌انتها شد.
خواستیم ازهیاهو بگذریم،
تنهایی انبوه شد.
خواستیم از تنهایی بگذریم،
دلمان عاشق شد!
عشق بود اما تنهایی، هزار برابر شد
و بعد هرچه کردیم،
از تنهایی خلاص نشدیم...
ماندیم و ماندیم تا همه چیز تمام شد...
این‌روزها باید فکری برای آدمی کرد
در تنهایی‌هایش دارد تمام می‌شود ...
 
امضا : ~naz

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا