نقد همراه نقد همراه رمان تشنج | فرنگی/توسط شورای نقد

N.Karevan❀

مدیر بازنشسته نقد + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/7/20
ارسالی‌ها
601
پسندها
15,433
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
558905_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"تشنج" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,882
پسندها
92,835
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • مدیرکل
  • #2
پست #4
روی پله فروشگاه بزرگی که جلویش ایستاده بودم (به تعادل افعال توجه کنید، ایستاده بودم یک ماضی بعید است در صورتی که تمام افعال شما مضارع هستند و اینجا باید ایستاده‌ام را قرار دهید.) می‌نشینم و پاکت سیگارم را از توی جیبم بیرون می‌آورم، زل زده‌ام به بچه‌ای که جلوی در پاساژ کناری گریه می‌کند...چادر مادرش را می‌کشد و از حنجره‌اش صدا‌های نامفهومی خارج می‌شود! (احساسات را بیشتر شرح دهید و منتقل کنید. میان آن مادر و بچه و اتفاقی که کارکتر دز مقابل خود می‌بیند یک ربط و یک نشانه که حتی می‌تواند تداعی‌گر گذشته باشد اضافه کنید. احساس بین مادر و بچه را حتی اگر مسالمت آمیز و پر محبت نباشد،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,882
پسندها
92,835
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • مدیرکل
  • #3
پست #5
مرد تقریباً جوانی، از ماشینی نسبتاً باکلاس پیاده می‌شود. کنجکاو می‌شوم! سیگارم را که به فیلتر رسیده ‌است می‌اندازم روی زمین (سعی کنی همیشه فرم جمله‌ها را رعایت کنید، فعل‌ها باید در پایان جمله قرار گیرند.) و درحالی که با توک (نوک) کفش‌هایم لهش می‌کنم(،) همچنان نگاهم به ماشین است. (ظواهر ماشین و نوع برخورد راننده را بیشتر توصیف کنید.) راننده در شاگرد را باز می‌کند و یک موجود پشمالو بیرون می‌آید، چشم‌هایم را تنگ کردم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

موضوعات مشابه

عقب
بالا