- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
شب نشینی شب نشینی با نویسنده افتخاری افسانه نوروزی | ویژه برنامه نوروزی انجمن یک رمان
- نویسنده موضوع Łacrîmosã
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 87
- بازدیدها 3,440
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
- ارسالی‌ها
- 250
- پسندها
- 1,826
- امتیازها
- 12,063
- مدال‌ها
- 10
درود بر شما.
می‌خواستم بدونم رمان‌هایی که می‌نویسید بیشتر طبع شاد داره یا غمگین؟
و اینکه تا به حال شده حس کنید که اصلا چرا دارید نوشتن رو ادامه می‌دید و دارید کار بیهوده‌ای انجام می‌دید؟ اگر بله برای رهایی از این احساس چه‌کار کردید؟
و تا به حال شده از خلق یک شخصیت پشیمون بشید و آرزو کنید که کاش اصلا این رمان رو نمی‌نوشتید؟
با عرض معذرت از سوال‌های زیادم، می‌خواستم اینم بدونم؛ من خیلی وقت‌ها ایده‌های ناب و زیبایی به ذهنم می‌رسه ولی وقتی اونها رو روی کاغذ میارم هیچ ایده‌ای برای ادامه دادنشون پیدا نمی‌کنم. راه‌حلی برای این موضوع دارید؟
می‌خواستم بدونم رمان‌هایی که می‌نویسید بیشتر طبع شاد داره یا غمگین؟
و اینکه تا به حال شده حس کنید که اصلا چرا دارید نوشتن رو ادامه می‌دید و دارید کار بیهوده‌ای انجام می‌دید؟ اگر بله برای رهایی از این احساس چه‌کار کردید؟
و تا به حال شده از خلق یک شخصیت پشیمون بشید و آرزو کنید که کاش اصلا این رمان رو نمی‌نوشتید؟
با عرض معذرت از سوال‌های زیادم، می‌خواستم اینم بدونم؛ من خیلی وقت‌ها ایده‌های ناب و زیبایی به ذهنم می‌رسه ولی وقتی اونها رو روی کاغذ میارم هیچ ایده‌ای برای ادامه دادنشون پیدا نمی‌کنم. راه‌حلی برای این موضوع دارید؟
امضا : Taranom.Zamani
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
امضا : Afsaneh.Norouzy
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
سلام عزیزم
عید شما هم مبارک
راستش من خودم کارهام رو و قلمم رو و هر ان چیزی که به ذهنم میاد و من می‌نویسمش در اون حدی نمی‌دونم که بگم قویه یا پر محتواست. چون بهتر از خودم به وفور دیدم و هر روز دارم می‌خونم و با خوندن هر جمله از آثارشون حس میکنم که چقدر کوچیکم و چقدر جای کار دارم.
یکی از بزرگترین آرزوهام اینه که یه روز حتی اگر شده یه اثر داشته باشم که ماندگار بشه و آیندگان اسم من رو با اون اثر یاد کنند و از من حتی اگر شده یک اسم تو این دنیا بمونه.
امضا : Afsaneh.Norouzy
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
امضا : Afsaneh.Norouzy
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
سلام
من هیچ وقت به نوشته های خودم اطمینان ندارم. همیشه استرس دارم که کم کاری کرده باشم و نوشته م ناقص باشه
باید بهتون بگم ماهیت ما آدم ها همینه و همیشه به کم قانع نیستیم و دلمون میخواد مطلقِ نهایت خوبی رو داشته باشیم و برای همین هست که مدام در حال ویرایش هستیم و با وسواس به خط به خط نوشته هامون نگاه میکنیم
اما این مورد رو باید کنترل کنید. موندن زیاد روی ویرایش باعث درجا زدنتون میشه و جلوی پیشرفتتون رو میگیره.
نوشته‌تون رو ویرایش کنید اما نه اون قدر که سرعت نوشتن رو از شما بگیره و نذاره پیش برید
امضا : Afsaneh.Norouzy
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
سلام.
راستش نوشتن وقت زیادی میبره و این که در یک فرصت خیلی کم بشه تعابیر و تشبیهات زیبا رو به کار برد کمی سخت هست
توصیه من به شما اینه مطالعه تون رو در وقت های پرت روز بالا ببرید.
مطالعه باعث میشه ناخوداگاه ذهنتون پر بشه از کلمه و ترکیب جملات و در لحظه در حین نوشتن به ذهنتون بیاد و دستتون رو برای نوشتن باز میکنه
امضا : Afsaneh.Norouzy
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
سلام عزیزمهرچی از نوشتن می‌دونی بگو افسانه‌جانم
دوست دارم بدونم چطور شروع کردی و علاقه‌ات به نویسندگی از کجا شروع شد؟
من دانشم از نوشتن خیلی کمه و خیلی خیلی خیلی جایِ کار دارم.
در مورد سوال دومت هم از بچگی می‌نوشتم اما از خرداد 98 به صورت جدی نوشتن رو شروع کردم و هدف رو روی موفقیت گذاشتم و این که روزی برسم به اون نقطه ای که روحم آروم بگیره
امضا : Afsaneh.Norouzy
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
سلام عزیزم
عید شما هم مبارک بانوجان
اولین کارم گلنار بود که ابتدایی بودم و نوشتم.
بعدش شد ایستگاه عشق و معجزه دوستی و ...
و خیلی کار که الان حضور ذهن ندارم
من شکست زیاد خوردم. از تگ رمانم که فکر میکردم ویژه میشه و در کمال حیرت نشد بگیر تا نقدهای شاید نه چندان دوستانه و گاهی هم حرف‌هایی که شنیدم و... دلِ ما بزرگه و خدا هم بزرگ‌تر!
امضا : Afsaneh.Norouzy
- ارسالی‌ها
- 4,269
- پسندها
- 100,344
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 52
سلام عزیزمسلام بانو مجدد عیدتون مبارک.
من مشکل ای که دارم اینکه رمانم به نصفه دیگه نمی تونم ادامه بدم و اینکه نمی دونم چطور توصیفاتمو بهتر کنم
عید شما هم مبارک
این مشکل مشکل همه ما نویسنده هاست.
این که یه کاری رو با شوق و ذوق شروع میکنم وسطاش یهو از انرژی می افتم و دلم نمیخواد حتی سمت نوشته هام برم.
باید بهت بگم خشت اول رو اگر کج بذاری دیوار نوشتنت تا آخر کج میره.
باید قدم اول رو محکم برداری
خیلی ها نمیتونن بداهه داستان سرایی کنن و چاره این کار اینه که قبلش شما پیرنگ داستانتون رو تا نقطه آخر قویاً پی‌ریزی کنید که وسط کار گم نکنید داستان رو
در مورد بهتر کردن توصیفات هم توصیه من تنها مطالعه ست. شما کتاب بخون. رمان...
امضا : Afsaneh.Norouzy
- وضعیت
موضوعات مشابه
- قفل شده
- قفل شده
- قفل شده
- قفل شده
- قفل شده
