- ارسالیها
- 1,184
- پسندها
- 4,916
- امتیازها
- 40,673
- مدالها
- 16
برعكس گربه هاي روي تيغة ديوارها، گربه هاي دزد لاغر ولگرد و گرسنه كه پوست آنها بوي اصلي نژادشـان را ميدهد طرف توجه مادة خودشان هستند. روزها و به خصوص تمام شب را نازي و جفتش عشق خودشان را بـه آواز بلند مي خواندند . تن نرم و نازك نازي كش و واكش ميآمد، در صورتيكه تن ديگري مانند كمان خميده ميشد و ناله هاي شادي مي كردند. تا سفيدة صبح اينكار مداومت داشت. آنوقت نازي با موهاي ژوليده ، خسته و كوفته اما خوشبخت وارد اطاق ميشد. " شبها از دست عشقبازي نازي خوابم نميبرد، آخرش از جا در رفـتم، يـك روز جلـو همـين پنجـره كـارمي كردم. عاشق و معشوق را ديدم كه در باغچه ميخراميدند. من با همين ششلول كه ديدي، در سه قدمي نشان رفتم. ششلول خالي شد و گلوله به جفت نازي گرفت . گويا كمرش شكست ، يك جست بلند برداشت و بدون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.