متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

ادامه بدم؟


  • مجموع رای دهندگان
    12

قند

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
302
پسندها
371
امتیازها
2,333
مدال‌ها
7
  • #971
اینان مرگ را سرودی کرده‌اند.
اینان مرگ را
چندان شکوه‌مند و بلند آواز داده‌اند
که بهار
چنان چون آواری
بر رگِ دوزخ خزیده است.
ای برادران!
این سنبله‌های سبز
در آستانِ درو سرودی چندان دل‌انگیز خوانده‌اند
که دروگر
از حقارتِ خویش
لب به تَحَسُّر گَزیده است.

#احمد_شاملو
 
امضا : قند

قند

کاربر انجمن
سطح
5
 
ارسالی‌ها
302
پسندها
371
امتیازها
2,333
مدال‌ها
7
  • #972
امضا : قند
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] .........

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,531
پسندها
20,106
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #973
من چهره ام گرفته
من قایقم نشسته به خشکی
با قایق نشسته به خشکی فریاد می زنم:
وامانده در عذابم انداخته است
در راه پر مخافت این ساحل خراب وفاصله است آب
امدادی ای رفیقان بامن.
گل کرده است پوزخندشان اما برمن،
برقایقم که نه موزون برحرفهایم در چه را ورسم
پرالتهابم ازحد بیرون...
...
من ازبرای راه خلاص خود وشما فریاد می زنم فریاد می زنم.

نیما یوشیج قایق
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #974
بالاخره یک روز تمام می‌شود

این دنیا با تمام سربالایی‌ها و سرپایینی‌هایش...

آدمی که تو را رنجاند،

اویی که تو را خنداند،

کسی که قلبت را به درد آورد،

اویی که آرامت کرد،

کسی که اشک‌هایت را دید و لبخند زد،

اویی که اشک‌هایت را پاک کرد و یا، با تو اشک ریخت

کسی که تمام وجودش پر از مهربانی بود،

و اویی که...

با همه‌ی آن‌ها، روزی جایی دور از این‌جا رو به رو می‌شوی؛

یا با لبخند به هم نگاه می‌کنید،

و یا فقط به هم، نگاه می‌کنید...!

آن‌جا دیگر کسی نمی‌تواند؛ چشمانش را روی قلبی که شکست، بغضی که به گلویی نشاند، اشکی که جاری کرد، زندگی شیرینی که خرابش کرد، دروغی که گفت، ببندد.

چون همان وقت که این‌جا چشمانش را روی تمام این‌ها بسته بود؛...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #975
گاهی‌ فکر می‌‌کنم دنیا با همه عظمتش تا چه اندازه می‌‌تواند حقیر و بی‌ ارزش باشد.

آدم‌ها از بامِ باورِ ما سقوط می‌‌کنند، یکی‌...یکی‌.

و قلب بی‌ آلایش ما، تهی از عشق و اعتماد فرو می‌‌پاشد، زخم خورده، رنجیده، آرام...آرام



| نیکی فیروزکوهی |
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #976
بغلم می‌کنی؟ بغلم می‌کنی وقتی اضطراب، محاصره‌ام کرده و دارم رنج می‌کشم؟ وقتی از درون متلاشی‌ام و از بیرون آرام؟ بغلم می‌کنی که دردهام بریزد و پاییز غمگینم بهار شود؟ دستانم را می‌گیری تا هزاران گنجشک غمگین، درون سینه‌ی من آرام بگیرد؟ نگرانم می‌شوی؟ غصه‌ام را می‌خوری وقتی که زل می‌زنم به نقطه‌ای و آرام و بی‌صدا غصه می‌خورم؟

نهایت تلاشت را می‌کنی؟ برای اینکه حال من خوب‌تر شود؟!

همیشه برای آدم‌های غمگین چای ریخته‌ام و این نهایت تلاش من برای آرام کردن‌شان بوده. نهایت تلاشم برای اینکه زمستان کسی را بهار کنم.

گاهی حجم دردها بیش از ظرف تحمل آدم‌هاست و آدم‌ها حق دارند غمگین باشند.

دردهایی هست که نمی‌توان از آن‌ها حرف زد، و رنج‌هایی هست که نمی‌توان آن‌ها را شرح داد. چیزی نپرس، فقط سستیِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #977
دوست داشتن اصیل چیزی جز مهرورزیدن نیست.

مهرورزیدن نام دیگر عشق است.

مهرورزیدن در هر شرایطی نام دیگر عشقِ سالم است.

مهر ورزیدن به معنای این نیست که هیچ‌گاه خشمگین نشویم، مرز نکشیم و انتظاراتمان را بیان نکنیم، بلکه به این معناست که با نگاهی مهربان دنیای درونی آدم مقابل را درک کنیم و با آغوشی که بی‌دریغ بر رویش گشوده‌ایم، حرف‌هایمان را بزنیم.

و این نوع مهرورزیدن و درک کردن یعنی طنابی محکم و قوی در شرایط بحرانی...طنابی از محبت که می‌تواند شالوده‌ی روان ما را در سختی‌ها نگه دارد.

شناسایی آدم‌های واقعا مهربان و همدل کار سختی نیست.

تشخیص اینکه آیا خودمان با خودمان مهربان هستیم هم کار سختی نیست.

کافی‌ست گاهی خلاف انتظار کاری انجام دهیم یا اوضاع انطور که میخواستیم پیش نرود، آنگاه میتوانیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #978
بهش گفتم وقتی باهات آشنا شدم

اولین چیزی که بهش اشاره کردم این بود که گفتم من خیلی زودرنجم!

مثلا یه بار صدات کنم بجا 'جانم'بگی 'بله'

دلم میگیره!

قلبم میشکنه!

گفتم مثلا اگه برات قلب بفرستم بهم لبخند بزنی دلم میگیره!

یا اینکه اگه بهت بگم بیا همو ببینیم و بگی اون روز کار داری ناراحت میشم

به نظرت تا الان چندبار این اتفاقا و اتفاقای دیگه که گفتم ناراحتم میکنه رو انجام دادی؟

با همون غرور همیشگیش نگام کرد و لبخند نصفه و نیمه ای زد و باد انداخت تو غبغبش و گفت خب معلومه!هیچکدومش

چون ندیدم ناراحت باشی

نیشخندی زدم

گفتم میدونی چه اشتباهی کردم؟! یادم رفت همون اول بهت بگم که من خیلی زودرنجم شاید خیلی جاها ازت ناراحت شم

ولی زبونِ گلگی ندارم!

من حرف نمیزنم ! نمیام باهات دعواکنم ! هییی نمیگم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #979
می خوابم

غصه در خوابم بیدار می ماند

می خندم

غصه پشت لب‌هام ناله میکند

عاشقی میکنم

غصه در جانم سرمست چرخ میزند

آدم به تنهایی

چطور از انبوه اندوه فرار کند و خودش را جا نگذاشته باشد..؟



| بهار عظیم پور |
 

.........

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
189
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #980
وقتی در اندوه دست و پا می‌زنی، دو مدل آدم به تو نزدیک می‌شوند.

آدم‌هایی که از روی همدردی و همدلی‌شان در صدد رفع غمت هستند یا کسانی‌که تنها بابت ارضای حس خودشیفتگی خودشان و گرفتن حس مثبت از تو من باب کمک‌رسانی‌شان، نقش امداد را بازی می‌کنند.

در این مواقعی که تو در چاه تاریک غم، دستت توی حلقت است و سیاهی بالا می‌آوری، یک آن دلبسته یکی از آن آدم‌ها می‌شوی. تی‌تی عزیزم دلبستگی به خودی‌خود اتفاق غریب و قشنگی است. اما کاش دلبسته گروه دوم نشوی. گروهی که تنها هدفشان رضایت از خودشان است. حتی وقتی کمک می‌کنند، می‌خواهند به تو و خودشان نشان دهند توانایی دارند. توانایی برانگیختن حس‌های مثبت درون تو نسبت به خودشان. آدم‌هایی که تشنه توجه هستند و با لباس مبدل همدلی، به تو نزدیک می‌شوند لایق دوست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا