گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان افسون چپ دست | محیا دشتی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ~Deku
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 53
  • بازدیدها 2,616
  • کاربران تگ شده هیچ

~Deku

کاربر فعال تالار عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
1,526
پسندها
18,771
امتیازها
43,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال تالار عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
1,526
پسندها
18,771
امتیازها
43,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
سلام گلم، حالت خوبه؟

چون تو رمان منو می‌خونی، منم تصمیم گرفتم رمان تو رو بخونم و نظرم رو بگم
خب من چندتا از پست‌های نفرین چپ دست رو خوندم. بنظرِ من بیشترِ پرش‌های زمانی رو حذف کن، تا پست ۱۵ شاید بیشتر از ۷ یا ۸ بار فلش بک زده بودی و این خواننده رو گیج می‌کنه که الان دقیقا تو کدوم زمانیم؟!
خیلی زود بین آرمین و سارا زاویه دید رو عوض می‌کنی این باعث میشه نتونیم با شخصیت‌هات ارتباط برقرار کنیم و در نتیجه منتقدها بهت میگن توی شخصیت پردازی ضعف داری!
کلا به نظر من نقطه ضعف رمانت همین سیر تندش بود. مثلا مُردن مادرشون خیلی سریع اتفاق افتاد طوری که حس خاصی رو به آدم منتقل نمی‌کرد! بهتر بود چند پست درمورد مادرشون یا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

Farnaz.zar

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/7/21
ارسالی‌ها
816
پسندها
32,469
امتیازها
58,173
مدال‌ها
22
سن
19
سطح
33
 
  • #23
من کی ویرایش کردم؟؟؟
فکر میکردم پستای قبل رو ویرایش زدی، البته نگاهشون نکردم با توجه به پست‌های جدید گفتم.
چون تو پستای جدید بهتر شده سیر رمانت
 
امضا : Farnaz.zar

~Deku

کاربر فعال تالار عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
1,526
پسندها
18,771
امتیازها
43,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
فکر میکردم پستای قبل رو ویرایش زدی، البته نگاهشون نکردم با توجه به پست‌های جدید گفتم.
چون تو پستای جدید بهتر شده سیر رمانت
نه عزیزم
فلش بکا رو فصل دوم متوقف کردم اینجوری شد
ولی قراره ویرایش کنم پستای فصل اولو
 
امضا : ~Deku

الهه یخی

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/2/21
ارسالی‌ها
213
پسندها
4,180
امتیازها
39,673
مدال‌ها
19
سطح
24
 
  • #25
سلام محیا جون خسته نباشی، امیدوارم رمانت روز به روز پیشرفت کنه.
یه چندتا نکته تو رمان به چشمم خورد گفتم بهت بگم البته امیدوارم ناراحت نشی :)
اول این‌که خیلی داری گذشته رو روایت می‌کنی. یعنی تو هر پست یه چیزی از گذشته رو بیان می‌کنی و این برای من شاید خسته کننده باشه. از حال الانش، احساساتش، اینکه چی‌کار می‌کنه یا قصد داره چی‌کار کنه تعریف کن. اصلا ردپای گذشته تو هر پست مشخصه، مخصوصا که اولای رمان تندتند فلش بک زدی، برای همین خسته کننده شده. شاید بهتر باشه کل فلش‌بک رو یه جا جمع کنی بنویسی تا خواننده هم گیج نشه
چندجا پرش زمانی تو افعالت دیدم، بین حال و گذشته در جریان بود
و این‌که خب تا الان رمانت هیجان زیادی نداشته. می‌تونم بگم از هیجان خالی بوده، یکم هیجان به روند رمانت بدی خیلی عالی میشه
 
امضا : الهه یخی

~Deku

کاربر فعال تالار عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
1,526
پسندها
18,771
امتیازها
43,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
سلام محیا جون خسته نباشی، امیدوارم رمانت روز به روز پیشرفت کنه.
یه چندتا نکته تو رمان به چشمم خورد گفتم بهت بگم البته امیدوارم ناراحت نشی :)
اول این‌که خیلی داری گذشته رو روایت می‌کنی. یعنی تو هر پست یه چیزی از گذشته رو بیان می‌کنی و این برای من شاید خسته کننده باشه. از حال الانش، احساساتش، اینکه چی‌کار می‌کنه یا قصد داره چی‌کار کنه تعریف کن. اصلا ردپای گذشته تو هر پست مشخصه، مخصوصا که اولای رمان تندتند فلش بک زدی، برای همین خسته کننده شده. شاید بهتر باشه کل فلش‌بک رو یه جا جمع کنی بنویسی تا خواننده هم گیج نشه
من موقع نوشتن اصلا به این چیزا فک نمیکنم =(
ولی این فصلو همون جوری که شروعش کردم تموم کردم، اول خاطرات آرمین حالا هم سارا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

الهه یخی

کاربر سایت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/2/21
ارسالی‌ها
213
پسندها
4,180
امتیازها
39,673
مدال‌ها
19
سطح
24
 
  • #27
من موقع نوشتن اصلا به این چیزا فک نمیکنم =(
ولی این فصلو همون جوری که شروعش کردم تموم کردم، اول خاطرات آرمین حالا هم سارا.
مسئله اینجاست که دایره اجتماعیشون زیاد گسترده نیست. آرمین که کلا تو گذشته زندگی میکرد، ولی سارا اجتماعیه. سعی کردم اینو با رابطش با کایدن یا کارلا نشون بدم.
اره خوبه، می‌تونی با رفتار هر شخصیت نشون بدی که چطور فردیه
قضیه فلش بکا و ... رو قراره درست کنم ویرایشاتو گذاشتم برای بعد از نقد و موقع ویرایش هم افعالو درست میکنم حتما ^~^
امیدوارم پستای بعد جبرانش کنم ^^
خوبه عزیزم، خیلی عالی میشه. اما بهتر میشد قبل نقد هم یه ویرایش میزدی تا اشکالات اصلیت معلوم میشد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الهه یخی

~Deku

کاربر فعال تالار عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
1,526
پسندها
18,771
امتیازها
43,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
اره خوبه، می‌تونی با رفتار هر شخصیت نشون بدی که چطور فردیه
خوبه عزیزم، خیلی عالی میشه. اما بهتر میشد قبل نقد هم یه ویرایش میزدی تا اشکالات اصلیت معلوم میشد
یه ویرایش کوتاهی زده بودم قبلا چندتا فلش بکو کنار هم ردیف کردم
ولی قراره کلا فصل ادلو یه بازنویسی داسشته باشم
فعلا رمانم درحال نقده :)
میدونم جانا، اولین‌ها سخت؛ ولی شیرین و دل‌نشین میشن. مهم اینه ک اشکالات رو بدونی و رفعشون کنی
حتما! \^-^
 
امضا : ~Deku

SA❀HEL

ناظر انجمن + نویسنده افتخاری
ناظر رمان
تاریخ ثبت‌نام
28/4/21
ارسالی‌ها
827
پسندها
29,611
امتیازها
50,673
مدال‌ها
33
سطح
28
 
  • #29
سلام عزیزم خسته نباشی❤
من امروز یه نگاه گذرا به رمانت رو داشتم و دلم خواست بخونمش . خلاصه‌ی داستان نظرمو جلب کرد و دوسش داشتم . چون معلوم بود با ایده‌ی جذابی سروکار داریم و قراره داستان پرهیجان و جذابی پیش رو داشته باشیم. درکل قلم شیوا و روانی داشتی ولی چند جا پرش زمانی ناگهانی داشتی . ای کاش صحنه‌ی مرگ مادر آرمین و سارا رو یکم بیشتر توصیف می‌کردی تا احساسات خواننده رو با خودش درگیر کنه و بیشتر سارا و آرمین رو درک‌کنیم . سعی کن زاویه‌ی دیدت روال نسبتا پایداری داشته باشه . با تغییر زاویه‌ی دید مشکلی ندارم و صد البته توی بعضی مواقع لازمه که زاویه‌ی دید تغییر کنه ‌اما اگه این تغییر تند تند انجام بگیره باعث میشه خواننده دچار یه سردرگمی بشه و از جذابیت داستان کم می‌کنه . موضوع رمانت خیلی خوب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SA❀HEL

~Deku

کاربر فعال تالار عکس
کاربر فعال بخش
تاریخ ثبت‌نام
8/10/18
ارسالی‌ها
1,526
پسندها
18,771
امتیازها
43,073
مدال‌ها
17
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
سلام عزیزم خسته نباشی❤
من امروز یه نگاه گذرا به رمانت رو داشتم و دلم خواست بخونمش . خلاصه‌ی داستان نظرمو جلب کرد و دوسش داشتم . چون معلوم بود با ایده‌ی جذابی سروکار داریم و قراره داستان پرهیجان و جذابی پیش رو داشته باشیم. درکل قلم شیوا و روانی داشتی ولی چند جا پرش زمانی ناگهانی داشتی . ای کاش صحنه‌ی مرگ مادر آرمین و سارا رو یکم بیشتر توصیف می‌کردی تا احساسات خواننده رو با خودش درگیر کنه و بیشتر سارا و آرمین رو درک‌کنیم . سعی کن زاویه‌ی دیدت روال نسبتا پایداری داشته باشه . با تغییر زاویه‌ی دید مشکلی ندارم و صد البته توی بعضی مواقع لازمه که زاویه‌ی دید تغییر کنه ‌اما اگه این تغییر تند تند انجام بگیره باعث میشه خواننده دچار یه سردرگمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

موضوعات مشابه

عقب
بالا