نقد همراه نقد همراه رمان عالم دژم | Lady Narcissus / توسط شورای نقد

[N.Karevan❀]

~بسم رب النور~

با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «عالم دژم» پس از خواندن تمامی پست‌ها، بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Violinist cat❁]

به نام خدا
نقد همراه رمان عالم دژم
نویسنده: B Lady Narcissus
منتقد: Zahra.rezai

پست سوم
از پنجره‌ی دودی ساختمان، با اندیشه‌ای پر از استفسار نظاره‌گر عابران خیابان شدم؛ صدا و تصویر جدال‌های گاه و بی‌گاه، محبت‌های پر از منت، سخنان دروغین و... همه‌ی آن‌ها به وضوح قابل مشاهده بود. [این آغازی که برای رمانتون برگزیدید، چندان درخور و مناسب نیست‌. چون جدا از تکراری بودن خسته کننده به نظر می‌رسد و سرریز از مونولوگ است. این حجم از مونولوگ مخاطب را خسته می‌کند. همچنین آغاز با ژانر قالب شما، یعنی معمایی تناسب ندارد‌. آغازی با ژانر معنایی کمی رازآلود...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Violinist cat❁]

پست چهارم
تنها این سخن را گفتم و مسیرم را در پیش گرفتم. با شتاب قدم برمی‌داشتم تا هرچه زودتر از آن مجتمع مسکونی خارج شوم.
با مشاهده خودروی ارغوانی_ یاقوتی رنگم که در آن نزدیکی بود، با استرس آب دهانم را قورت دادم و به سمتش قدمی برداشتم. [پیشنهاد می‌دهم حس اضطرابِ شخصیت اصلیتان را ملموس‌تر بیان کنید، تا مخاطب بتواند احساسات و عواطف کارکترها را درک کند.]
در همین حال، ناخودآگاه نگاهم را به آسمان آلوده و پر گرد و غبار آن‌جا می‌دوزم.
برای آدمیان متاسفم! آسمانی که در گذشته، نقشه‌ی آبی درخشانش سر تا سر گیتی را در بر گرفته بود؛ آسمانی که در گذشته پر بود از شاپرکان و...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Bluə]

به نام خدا
نقد همراه رمان عالم دژم
نویسنده: B Lady Narcissus
منتقد: Zahra.rezai

پست سوم
از پنجره‌ی دودی ساختمان، با اندیشه‌ای پر از استفسار نظاره‌گر عابران خیابان شدم؛ صدا و تصویر جدال‌های گاه و بی‌گاه، محبت‌های پر از منت، سخنان دروغین و... همه‌ی آن‌ها به وضوح قابل مشاهده بود. [این آغازی که برای رمانتون برگزیدید، چندان درخور و مناسب نیست‌. چون جدا از تکراری بودن خسته کننده به نظر می‌رسد و سرریز از مونولوگ است. این حجم از مونولوگ مخاطب را خسته می‌کند. همچنین آغاز با ژانر قالب شما، یعنی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Bluə]

لایت در زبان انگلیسی به معنای روشن است. پیشنهاد می‌کنم خیلی از واژگان بیگانه در نثر استفاده نکنید، زیرا انسجام نثر را بر هم می‌زنند و کاربرد از این واژگان در نثر چندان درست نیست. جدای این، استفاده از واژه‌ی لایت در این جمله نیز بی‌معناست. می‌توانید به جای "لایت" از واژه‌ی "آرام" استفاده کنید. همچنین نیاز نیست واژه‌ی "زنگ" را در این جمله افزوده کنید. زیرا زمانی که نوشته‌اید آوای موبایل، این منظور را رسانده‌اید که زنگ موبایل است. به عبارتی آوا در این جمله جای زنگ را گرفته

چشم ویرایش می‌کنم. ناظر رمانم توی یکی از انجمن ها گفته بود بنویسم لایت و ملایم، من هم زیاد به نگارش این کلمه دقت نکردم و نوشتم.

 

[Violinist cat❁]

سلام خسته نباشید، متشکرم از نقد زیبا‌تون.


اون شخصیت در ساختمون بود و از پنجره‌ی سالن داشت خیابون رو تماشا می‌کرد. توی سطر اول پارت اول هم نوشته شده:

خواهش می‌کنم عزیزم♡
چون چند سطر بسیار به خیابون پردازش داشتید فکر کردم شخصیت در خیابونه
اما بازم ببخشید، بی‌دقتی از من بود ،_،
موفق باشید :')♡

 

[Violinist cat❁]

چشم ویرایش می‌کنم. ناظر رمانم توی یکی از انجمن ها گفته بود بنویسم لایت و ملایم، من هم زیاد به نگارش این کلمه دقت نکردم و نوشتم.

اطلاعات نادرست بهتون داده
لایت به معنای روشنه و کاربردش در اون جمله کمی بی‌معنا بود♡

 

[Bluə]

خواهش می‌کنم عزیزم♡
چون چند سطر بسیار به خیابون پردازش داشتید فکر کردم شخصیت در خیابونه
اما بازم ببخشید، بی‌دقتی از من بود ،_،
موفق باشید :')♡

اشکالی نداره، همه گاهی اشتباه می‌کنن

ممنونم، همچنین♡

اطلاعات نادرست بهتون داده
لایت به معنای روشنه و کاربردش در اون جمله کمی بی‌معنا بود♡

درسته