گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان تارِ بی‌صوت | FATEME078 نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

[FATEME078❁]

سلام فاطمه‌ی عزیزم
انقدر از خوندن این رمان لذت بردم که دلم نیومد نظرم توی گفتمان آزادش نباشه.
حقیقتاً بعد سالها تنها رمان ترسناکیه که به خوندنش کنجکاوم. و با وجود اینکه بسیار در این زمینه آدم ترسویی‌ام، باز می‌خونمش!
برای نقد باهاش آشنا شدم و دیگه نتونستم جلوی کنجکاویم برای ادامش رو بگیرم.
تعلیقات بزرگ‌ترین نقطه‌ی قوتشه و خواننده رو دنبال خودش می‌کشونه.
موضوعش فارغ از کلیشه‌هاس که خیلی دوسش داشتم.
نظرات دیگه رو هم توی نقد همراهش گفتم.
لذت می‌برم از خوندنش؛ مرسی که می‌نویسی

سلام مریم جانِ خوش‌رنگم.
همون اندازه منم از دیدن پیامت لذت بردم و کلی حس خوب رو بهم هدیه کرد، ممنونم ازت.
چقدر خوب که درخواست نقد همراه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[MONTE CRISTO]

سلام عزیزم
از چکاد بدم میاد از چکاوک بیشتر چون خام حرفاش شد.
منو از جاست‌فرند گرفتن پشیمون کردی و باعث شدی ترسم چند برابر بشه من سینگل بمیرم از داستان خودت آب می‌خوره میگم که بدونی.
میدونی کی رمانت رو شروع کردم؟ وقتی که از شبش برای امتحان سختم خر میزدم و چند ساعت مونده به امتحان به بهانه‌ی رمان تو جیم زدم.
وقتی سگ لرزه زدم که سر اون یارو چکاوک رو گاز زد واقعا ترسیدم بدم ترسیدم
تراژدی و ترسناک بودن موضوع توی خط به خطش غوغا می‌کرد خوشمان آمد

خلاصه برو جلو همینطور که پایتم =))))

 

[ستین؛]

این همه پارت، بدون پیامی تو گفتمان آزاد؟ آیا این درسته؟

خیر و هم‌چنین جایز است که یک دور این مخاطب‌های گفتمان نیا را کله‌پاچه کنید#_#
*اصلاً هم نمی‌گم که به شلوغی گفتمانت حسودیم شده
*و اصلاًتر هم نمیگم که با دیدن اعتراضی که کردی، فکر می‌کردم باید پشه‌ها تو گفتمانت تشکیل خانواده داده باشن
خب اینجا هم یدونه میم‌قاف خسته صحبت می‌کنه که به انتظار کله‌ی چکاد نشسته:»
باشه، ولی حالا چی می‌شد یه صدای خوب به چکاوک می‌دادی تا غصه‌مون نشه که سر هیچ و پوچ به فنا رفت؟
اینا که هیچی، من هنوز تو فکر سبیلای رخساره‌م. امیدوارم مدیرای نقد هم اشاره کنن که دخترای قاجاری باید سبیل داشته باشن:{)
میگم میشه یه شخصیت خلق کنی که من روش کراش بزنم؟ دلمون پوسید جان چکاد.
عا یه چیز دیگه هم بگم؟
من...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[FATEME078❁]

سلام عزیزم
از چکاد بدم میاد از چکاوک بیشتر چون خام حرفاش شد.
منو از جاست‌فرند گرفتن پشیمون کردی و باعث شدی ترسم چند برابر بشه من سینگل بمیرم از داستان خودت آب می‌خوره میگم که بدونی.
میدونی کی رمانت رو شروع کردم؟ وقتی که از شبش برای امتحان سختم خر میزدم و چند ساعت مونده به امتحان به بهانه‌ی رمان تو جیم زدم.
وقتی سگ لرزه زدم که سر اون یارو چکاوک رو گاز زد واقعا ترسیدم بدم ترسیدم
تراژدی و ترسناک بودن موضوع توی خط به خطش غوغا می‌کرد خوشمان آمد

خلاصه برو جلو همینطور که پایتم =))))

سلام به سونیا از ور دل خاوی میکر.
همه قرار نیست مثل چکاد باشن و اگه پارت جدید رو بخونی می‌بینی همه دخترا مثل چکاوک بی‌دست و پا نیستن. پس راحت باش، جاست...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[FATEME078❁]

خیر و هم‌چنین جایز است که یک دور این مخاطب‌های گفتمان نیا را کله‌پاچه کنید#_#
*اصلاً هم نمی‌گم که به شلوغی گفتمانت حسودیم شده
*و اصلاًتر هم نمیگم که با دیدن اعتراضی که کردی، فکر می‌کردم باید پشه‌ها تو گفتمانت تشکیل خانواده داده باشن
خب اینجا هم یدونه میم‌قاف خسته صحبت می‌کنه که به انتظار کله‌ی چکاد نشسته:»
باشه، ولی حالا چی می‌شد یه صدای خوب به چکاوک می‌دادی تا غصه‌مون نشه که سر هیچ و پوچ به فنا رفت؟
اینا که هیچی، من هنوز تو فکر سبیلای رخساره‌م. امیدوارم مدیرای نقد هم اشاره کنن که دخترای قاجاری باید سبیل داشته باشن:{)
میگم میشه یه شخصیت خلق کنی که من روش کراش بزنم؟ دلمون پوسید جان چکاد.
عا یه چیز دیگه هم بگم؟
من اول فکر می‌کردم چکاد و چکاوک...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[YEKTA ONSORI]

سلام به فاطمه‌ی خوش‌قلمِ خوش‌قلب
من در مورد تار حرف زیادی ندارم که بزنم، خودت می‌دونی نظرم راجبش چیه.
قلمت قویه و ایده‌هات واقعاً جذابن. تو خوب بلدی همه‌چیز رو درست سر جای خودش قرار بدی و مخاطب رو همراه کنی.
یک‌جوری می‌نویسی دل مخاطب (الخصوص من!) قشنگ می‌سوزه(وعععحح)
همین دیگه چیز بیشتری در وصف تار نمیشه گفت انگار، موفق باشی^-^​

 

[FATEME078❁]

سلام به فاطمه‌ی خوش‌قلمِ خوش‌قلب
من در مورد تار حرف زیادی ندارم که بزنم، خودت می‌دونی نظرم راجبش چیه.
قلمت قویه و ایده‌هات واقعاً جذابن. تو خوب بلدی همه‌چیز رو درست سر جای خودش قرار بدی و مخاطب رو همراه کنی.
یک‌جوری می‌نویسی دل مخاطب (الخصوص من!) قشنگ می‌سوزه(وعععحح)
همین دیگه چیز بیشتری در وصف تار نمیشه گفت انگار، موفق باشی^-^​

سلام به یکتایِ نقدِ شخصیت بیچاره‌کن.
نظر لطفته** ( چکاوک: آخ قلبم...کم خوب باش)
مرسی که هستی یکتای جذاب

 

[ᎩᎧᏦᎩᏗ]

سلام بر بانوی تیرمستی نویس و چکاوک نما
پَ‌ چی فکر کردی؟ هشت هزار سالم بگذره من تو رو با تیرمستی که داغش به دلم موند اسم رمان خودم باشه می‌شناسم
اصلا مگه رمانای تو به گفتمان و نظر احتیاج دارن؟ به هیچ وجه!
رمانای تو از هر حیسی‌ بیستن، اصلا احتیاج نیس برای اثبات نام ببرم.
موفق باشی، همین جور بنویسی، روی ابرا بشینی، مجوز چاپ بچینی
بای

 

[Mélomanie]

سلام بر خوش‌ قلم ترین انجمن=]
واقعا هیچ نظری نمیشه داد به این رمان! مگه اصلا جایی رو هم برای نظر دادن باقی میذاره؟!
این رمان اونقدر حس داره که کافی فقط خط اولو بخونی تا ناخودآگاه خودت رو به جای چکاوک جا بزنی، انقدر احساسات این رمان واقعی بود که من بارها و بارها همراهش گریه کردم و می‌گفتم ای کاش اونجا بودم و جلوی این بدبختی‌ها رو می‌گرفتم!
حس غم، تنفر و دلسوزی اونقدر در این رمان وجود داشت که باور نمیکردی این آدم‌ها یه مشت تخیلات بیشتر نیستن!
زندگی خفه ی انسان‌هایی که برای مثال خودشون رو خوش غیرت می‌دونستن!
من توی این رمان دیدم که چقدر دختران ساده‌ای هستن که تشنه‌ی تشویق یک نفرند، تشنه‌ی دوست داشته شدن و توجه! قطعا من اگر مادر خوبی نباشم با خوندن این رمان احساسی، کاری میکنم که تمام...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[FATEME078❁]

سلام بر بانوی تیرمستی نویس و چکاوک نما
پَ‌ چی فکر کردی؟ هشت هزار سالم بگذره من تو رو با تیرمستی که داغش به دلم موند اسم رمان خودم باشه می‌شناسم
اصلا مگه رمانای تو به گفتمان و نظر احتیاج دارن؟ به هیچ وجه!
رمانای تو از هر حیسی‌ بیستن، اصلا احتیاج نیس برای اثبات نام ببرم.
موفق باشی، همین جور بنویسی، روی ابرا بشینی، مجوز چاپ بچینی
بای

سلام فاطمه‌ی جان، خیلی خوشحالم که نظرت مثبته و درمورد تیرمستی اسمش قابل تو نداره، بردار برای خودت.
مرسی هستی خانوم شاعر