متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعرغیرپارسی اشعار علی احمد سعید ( آدونیس )

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 344
  • کاربران تگ شده هیچ

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,809
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #11
زن

یکی ماه عاشق و
خبره در خواب،
حتا بر ران‌های مورچه‌یی.

آیا خواهم ماند در ستیز،
با چشمه‌ی زمزم؟
از کجا می‌آید اندوه‌ات
ای یارِ بی‌غش؟

بگوی
دست عشق را تا فرو رود؛
در شکاف سینه‌هات،
در گردن و موی.

خیال‌ات را بگوی،
هر آن‌چه دل‌خواهِ اوست؛
برگیرد از این نگاره‌های مه‌تابی.
بانو،
از کجا می‌آید اندوه‌ات؟
از د‌ل‌داده‌یی،
یا ظلمتی؟

ترجمه از صالح بوعذار
 
امضا : FakhTeh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,809
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #12
درختی

گفتمت: بیدار شو
آب را طفلی دیدم
باد و سنگ‌ها می‌رانْد
و نیز گفتم: زیر آب و ثمره‌ها،
زیرِ پوست گندم،
وسوسه‌یی‌ست رؤیای آن دارد
تا سرودی باشد؛
برای زخم،
در ملکوتِ گرسنگی و گریستن.
برخیز،
ندایت می‌کنم،
شناختی صدا را؟
من‌ام برادرت خِضر
اسبِ مرگ،
زین می‌کنم و
برمی‌کَنم دروازه‌ی روزگار.


ترجمه از صالح بوعذار
 
امضا : FakhTeh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,809
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #13
خانه‌ای بر بسترِ نور و صدا

اگر از اعماقِ پرسش‌ها و ابعادِ خویشتن
بیرون شوم
اگر از حوادث و کلمات و دقایق
عبور کنم
شاید به کومه‌هایِ بوسه و
کتیبه‌هایِ عریانی،
یا به خانه‌ای بر بسترِ نور و صدا برسم
آن‌جا که:
پنجره‌ها و ریشه‌ها
به تبعید نمی‌روند
و هرگز!
از اسارتِ ماهی و کودک در حوضِ نقاشی و شهرِ قصه
خبری نیست

آری… همانْ حوالی
که دهانِ تو
رویشِ تُردِ ساقه‌ها در ضیافتِ خیسِ شبانه‌هاست
و گویی
الیاف و اندامِ پرندگان را
هلهله می‌کِشد

ترجمه از امید آدینه
 
امضا : FakhTeh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,809
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #14
برقص

شاید رویِ زمین عشقی نباشد
جز آنچه که ما آن‌ را تَخَیُّل می کنیم.
که روزیِ خواهیم داشت
آن‌ را
و به آن دست یابیم.

توقف نکن_
به رقصیدن ادامه ده،
ای عشق،
ای شعر.

حتی اگر مرگ باشد
برقص

ترجمه از عبدالسلام درویش هلالی
 
امضا : FakhTeh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

FakhTeh

مدیر بازنشسته
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,957
پسندها
41,809
امتیازها
71,671
مدال‌ها
36
  • #15
زن

یکی ماه عاشق و
خبره در خواب،
حتا بر ران‌های مورچه‌یی.

آیا خواهم ماند در ستیز،
با چشمه‌ی زمزم؟
از کجا می‌آید اندوه‌ات
ای یارِ بی‌غش؟

بگوی
دست عشق را تا فرو رود؛
در شکاف سینه‌هات،
در گردن و موی.

خیال‌ات را بگوی،
هر آن‌چه دل‌خواهِ اوست؛
برگیرد از این نگاره‌های مه‌تابی.
بانو،
از کجا می‌آید اندوه‌ات؟
از د‌ل‌داده‌یی،
یا ظلمتی؟


- ترجمه از صالح بوعذار
 
امضا : FakhTeh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Raaz6771

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا