- ارسالیها
- 1,651
- پسندها
- 13,043
- امتیازها
- 35,373
- مدالها
- 17
- نویسنده موضوع
- #1
|مخاطب|
خلاصه:
ما گناه را نمیبینیم، مگر آنکه زنی مرتکب آن شود.
"غاده السمان"
همگی چشمهایشان را میبندند و بیمحابا از خدای بالا سَرشان، داوری میکنند. انگُشت افتراء* به سوی دخترک عفیف* داستان رها میکنند و او را متّهم مینامند و چه دشوار است زمانی که پدر، به فرزندی که از گوشت و پوست و خون خودش پا به این جهان قیرگون گذاشته است بهتان بیآبرویی میزند. هنگامی که پدر اینگونه میاندیشد، چه چشمداشتی از مردم است؟
بینوا دخترک قصّه، که اینگونه مخاطب فریههای* دیگران میشود! گویی سرنوشت، خوابهای نُوینی را برایش برگزیده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش