متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار تا حالا شده احساس کنی توی جمع نامرعی‌ای؟ حس کنی همه ازت متنفرن؟

  • نویسنده موضوع آیدا.ف
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 42
  • بازدیدها 1,686
  • کاربران تگ شده هیچ

شکوفه هلو

رو به پیشرفت
سطح
4
 
ارسالی‌ها
50
پسندها
382
امتیازها
2,033
مدال‌ها
4
  • #31
نه
 
امضا : شکوفه هلو
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Tavan

شکوفه هلو

رو به پیشرفت
سطح
4
 
ارسالی‌ها
50
پسندها
382
امتیازها
2,033
مدال‌ها
4
  • #32
من همیشه دوست داشتنی بودم:458059-82f73ccb1459b24055bf75539a2f59d3::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : شکوفه هلو
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Tavan

L.latifi❁

ناظر رمان
سطح
14
 
ارسالی‌ها
913
پسندها
6,978
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
سن
23
  • #33
:458159-cb52a51dde0f659624b862e153db48f9:
 
امضا : L.latifi❁
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Tavan

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
27
 
ارسالی‌ها
2,509
پسندها
19,800
امتیازها
48,373
مدال‌ها
33
  • #34
نه...
اصلا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Tavan

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,963
پسندها
4,708
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #35
نه
 
امضا : فلورا.

<سکوت>

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
80
امتیازها
80
  • محروم
  • #36
نه حتی یادم نمیاد آخرین بار کی وارد جمعی شدم
 

'Payiz'

رو به پیشرفت
سطح
8
 
ارسالی‌ها
132
پسندها
966
امتیازها
5,003
مدال‌ها
8
  • #37
بله.. تجربه کوتاهی داشتم و واقعا تحلیلی دربارش ندارم
 
امضا : 'Payiz'
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Tavan

Tavan

پرسنل مدیریت
مدیر تالار طبیعت
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,191
پسندها
3,831
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
سن
22
  • مدیر
  • #38
از جمع متنفرم؛ به خاطر یه همچین آدمایی، اگه تو جمع باشم اصلا حرف نمیزنم البته اگه حاضر باشم تو جمع باشم.
دلیلش هم اینه این آدما کمبود شعور و درک دارن و سطح فرهنگشون پایینه.
خیلی قشنگ توضیح دادی.

ببین این اتفاق هم برای خودم افتاده،
هم دیدم برای دیگران بیفته.
حتی یادمه تو مدرسه‌مون یک دختری بود که هیچ‌کس حتی حاضر نمیشد بهش دست بزنه. اصلا واقعا افتضاح بود.
وقتی مدرسه میرفتم، با وجود اینکه نیمکت سه نفری داشتیم، من تنهایی تو یک نیمکت میشستم. هیچ کس دلش نمیخواست پهلوی من بشینه. از صبح که میرفتم تا سه بعدازظهر که تعطیل میشدیم، فقط معلما باهام حرف میزدن.
اون موقع هر روز گریه میکردم و خیلی افسرده بودم. همش فکر میکردم مشکل از منه که بقیه ازم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
429
پسندها
964
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • مدیر
  • #39

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
429
پسندها
964
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • مدیر
  • #40
اگر اینطور باشه... من آدمیم که زود میبخشم اما کسی که از اعتمادم سو استفاده بکنه یا منو مسخره کنه متنفرم
چون خیلی ها منو مسخره ام کردن و من نبخشیدمشون چون مسخره کردنشون برام عذاب ترین مسخره دنیا بود
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 1)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا